پری رویان دوتا گشتم نیایید کمانم چون دولا گشتم نیایید نفس از سینه برلب می نشیند چونان دل در قفا گشتم نیایید به بیداد فلک آغشته ام من به تزویری هوا گشتم نیایید به یک چشمک منم در آتش خود به سوز م بی نوا گشتم نیایید که عینم ، سخت بی پرواو بدمست چو […]
ظهور عشق شعر شهادت حاج قاسم سلیمانی ——————————– ظهور عشق را دیدم ز چشمت حضور عشق را دیدم ز چشمت وجودت محوْ در عشقِ ولایت که شور عشق را دیدم ز چشمت اشدّا و علی الکفار گفتی که نور عشق را دیدم ز چشمت پر پرواز خود را وا نمودی سرور عشق را دیدم ز […]
مرثیه داغ دل حیدر شهادت حضرت فاطمه الزهرا س —————،——————– دوباره شهر مدینه پر از تلاطم و درد نحیب ماتم سختی به سینه ی یک مرد دوباره داغ پیمبر که سر نموده باز دوباره روضه و ماتم گشته است آغاز حدیث غصب فدک را شنیده ای آیا؟ چرا به فصل جوانی خمیده ای زهرا ؟ […]
« دخت پیامبر(ص) » این رتبه ای زِ زهرا (س)کم گفته شد به دنیا آن سان که بودن آنها،کمتر شده مُحیا6 آن رتبه ی تربیت بود، از درس آل طاها نشناختند از اول ، آن مردمان بطحا7 رفتار نیک زهرا (س)،بود از پیامبر(ص) ما ایرانیان شناسند ، آن درس آل طاها دخت پیامبر ما ، […]
( علی (ع) در سوگ ) مونس و غمخوارِ علی ، شمعِ فروزانِ علـی شاخه یِ طوبایِ علی ، سروِ خرامانِ علی ای گلِ پرپر شده ام ، همرهِ من بنتِ نَبی صورتِ نیلی یِ تو شـد ، قاتلِ پنهـان علـی تَرک مکن زود مرا ، خسته اَگر زِین سفَری بی تو دلم درد […]
نوحه شهادت حضرت زهرا سبک:واویلا،واویلا واویلا واویلا ………………………………………. ای مادرم زهرا ،یا زهرا یا زهرا(2) …………………………………….. پر پر شدی مادر در فصل جوانی جانت فدا بهر ولی ات هر زمانی مدافع حق و حقیقت ای مادر خونت شده جاری در خانه ی حیدر …………………………………………….. رحمی نما مادر تو بر حال زارم اشک و غم و […]
« چراغ روشنی » یک نکته روشن است،به چشمم برابر است کآن نکته روشن است، زِ خلاق داور است دیدم چراغ روشنی ، ای یاوران به روز کآن چلچراغ روز ،چو خورشید ظاهر است این صحبتـی که من بـنمودم بُوَد عجیب هر کس به فکر این نـبود ، دیر باور است یارب تو شاهدی که […]
عمری در آغوشت گرفتار گنــــــــــاهم پوزش که هم شرمنده ام هم روسیاهم طی می کنم بیـــراهه های بی کسی را وقتی تویی چشــم انتظارم روبراهم با شرب خمر بوسه ات می جنگم اما بی سنگرم ، بی آشیــــانم ، بی پناهم در سینه ام هیچ اضطرابی نیست وقتی در سرزمین چشمـــــــــــهایت پادشاهم از شوق […]
وقتی تو کنارم هستی نمیتوانم خود را از عمق تنهایی ام بیرون بکشم دستم به شعر نمیرود و ذهنم سرگردان کوچه پس کوچه های یادت میشود دل را که نگو خود را به در و دیوار سینه میکوبد و نام عزیزت را فریاد و چشمهایم از بیخوابی لال میشوند. سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
« تابش خورشید » در تابش خورشید، اثری رو به جهان هست در جمله نباتات ، اثر آن به عیان هست آن خالق خورشید و همه عالم و آدم لطفش به همه عالم و برکون ومکان هست بر آدم و عالم بُوَد ، آن تابش خورشید تنها نه بر آدم ، به همه عالمیان هست […]
« کفر و ایمان » هرکه از این دجله، سر بر کِشدت1 تا به هر آنجا که بخواهد بَرَدت گر به ره نیکی ، نیکی دهدت گر به ره بد بروی ، بد دهدت نیّـت هر کار کنی ، آن دهدت نیّـت نیکی کنی ، افزون دهدت پند نکویی است ، زِ قرآن دهدت گر […]
مرثیه شهادت حاج قاسم سلیمانی ——————————- خون تو ریخت که چشمان ولی تر نشود باز بر نیزه سر سید و رهبر نشود خون تو ریخت به پای شرفت ای سردار سر بابا به طبق همدم دختر نشود خون تو ریخت که در کوچه نبندد راهی پسری شاهد سیلی رخ مادر نشود خون تو ریخت که […]
« تقدیر حق » زُلف یار ما ، در این عالم که بی تعبیر نیست زلف تکمیلش در این عالم که بی تدبیر نیست زلف پُـر تدبیر آن ،صد شوخ چشمی می کند صد کشش دارد،یکی آنها به صد زنجیر نیست زیر نخجیرش1 ،هزاران صد هزاران شیر هست یک دَمی بر زیر نخجیر هزاران شیر […]
پشت خاکریز خود مرگی ام مانده ام؟ مانده ام؟؟ بی هویتی در رنگها از سرزمین مردان عاشق گردان رعد یاد عرج یاران مرد به لبخند بدر آغوش مادر انه ی شلمچه واین من به دوراهی ابهام جامانده ای به هزارتوی دلبستگی ها وآن سو….. یاران به راه آسمان خندان باشکوه ومن؟نفس دون دردی مدام زهره […]
وقتی شقایق را گلی خوشنام دیدم خود را میان حلقه ای از دام دیدم . آیینه از چشمان من شرمنده تر شد وقتی که خود را در تنش ناکام دیدم . فردای شومم را نمی دیدم ولی باز پایان خود را تلخ و بی فرجام دیدم . من در میان هاله ای از ترس و […]
دلتنگ کسی نباش که آیینه را شکست دلتنگ کسی نباش که ماه را رنجاند انگار کسی حرمت مهتاب را شکست سرمشق ستاره ها دوباره خالیست انگار باد هیچ ننوشت بر مزار آب ! دلتنگ کسی نباش که تاریکی را همرنگ صبح کشید و باورش کردی تو دلتنگ کسی نباش که دلتنگت نیست. .. نجیبه محمدی
بانوی من سرزمین مقدس ام به شکوه و آرامش بیستون می مانی و ابروانت طاق بستان ساسانی است تندیس تنت گنج نامه من است که سر از هگمتانه در آورده است و قامت بلندت به درختان بلوط زاگرس می ماند و من، به غربت کوردستان می مانم مهجور و ناشناخته و پر از درد. سعید […]
« صفات بشر » درس تحقیق و ادب، لازمه ی هر بشر است مرد با علم و ادب ، دانه ی دُر و گُهر است مرد بی غیرت ودین،درهمه جا همچو خر است عفت و غیرت و دین،بر همه مردی هنر است عفت و پاکی و رفتار نجابت3، زِ زن است مرد را غیرت و […]
عمو قاسم امروز قلم ها برای از تو نوشتن می تپند، می تپند و در سینه ام قلبم افسوس می خورد افسوس! برای از تو نوشتن چه دیر دریاها مرکب شدند آری! چه با شکوه ونجابت رفتی قهرمان سرزمین من ایران و با غروب چشم تو صدها فانوس بیدار شدند در تاریکی شب ظلمانی عمو […]
« وصف شهیدان » ای که در میدان ، یلی1 را فارِس2 میدان تویی تیزتـر جنگ آورِ بر تازی و ترکان تویی کعب3 نِی تیز است ، نی را تیزتر جولان بده تا بـبیننـد تیزتـر جنگ آور دوران تویی ای که با رزمندگی نزد خدایت بنده ای دل به حق بستی ، زِ دنیای دنی […]
” سردارِ بی ادعا “ . خیره گشته چشمِ دنیا سوی تو خون سرخت کرده زیبا رویِ تو . دور بودی از وطن وا غُربتا پیروِ راهِ شهیدان خویِ تو . پیکرت شد قطعه قطعه وایِ من گفته شد گشته جدا بازویِ تو . دلبری هایت زِ امت دل رُبود ملتی همراه شد تا کویِ […]
« خون شهیدان » از خون شهیدان ، شده گلگون وطن ما آن جامه ی5 رزمی شده همچون کفن ما این جامه ی پُر خون شهیدان بُوَد امروز در روز قیامت ، بُوَد این پیراهن ما آیا به کجاینـد عُرفای سخن حق مقیاس حقیقـت کنن ایندم سخن ما احکام الهی ، به نجات بشر آمد […]
نوحه شهادت حاج قاسم سلیمانی ——————————– سردار ایرانی،قاسم سلیمانی(2) ——————————- این بیشه شیران،بی شیر هرگز نیست بر گو به ما مردم ،آن مرد پیکار کیست از داغ تو زاریم،از داغ تو بیمار ای فاتح هر جنگ،ای مرد هر پیکار ————————— صد حیف ازاینکه تو،ازماجدا گشتی مردانگی را تو ،در عمق جان کِشْتی بودی علمدار، دین […]
درد دارد در میان آشنایان عنصری بیگانه بودن یا ملامت های بی جا از کس و نا کس شنودن گر چه با زخم زبان غیر ، مأنوسم و لیکن بی تعصب سخت باشد از خودی بی مهری و غم نامه ای هر دم گشودن متهم گشتم به جان سختی نمی گویم از این مطلب سخن […]