شعر بیگانه – عنایت الله ایرانمنش (م – تکخال)

درد دارد در میان آشنایان عنصری بیگانه بودن
یا ملامت های بی جا از کس و نا کس شنودن
گر چه با زخم زبان غیر ، مأنوسم و لیکن بی تعصب
سخت باشد از خودی بی مهری و غم نامه ای هر دم گشودن
متهم گشتم به جان سختی نمی گویم از این مطلب سخن
تا کلامم نضج گیرد در مضامین وفا
از ابتدا تا انتها
چون عند لیبان در سرودن
باسکوت خود بسی رنجیده ام زیرا در
آخر
وانمودم بوده تا در جمع یاران
حاضر و پیدا نبودن
کو طبیبی تا کند دفع غم و درمان دردم
خوشتر از آن
کز مداوایش شوم آسوده و در بستری
راحت غنودن

عنایت الله ایرانمنش (م – تکخال)

Loading

امتیاز بدهید

نظر

افزودن دیدگاه