یلدای انتظار …………………………. یلدا رسید و دلم بی قرار شد چشم انتظار دیدن روی نگار شد یلدا رسید ،ماه دل آرا نیامدی از کوچه باغ غربت شب ها نیامدی یلدا بدون تو چه غم انگیز آمده با خش خش برگ، ز پاییز آمده شب های بی کسی و یاوری ز راه چون عمر می گذرد،ساقی […]
می خوام واسه زن داداشم کادو بگیرم .آخه تولدشه . میدونم خیلی ضایع است . واسه زن داداش باید سیانول خرید . تلف شه ایشاا… هم داداش خلاص شه هم ما . اما چاره ای نیست به خاطر داداش هم که شده باید براش کادو بخرم . حیف اون پولی که واسه تو خرج میکنم […]
سربه راه ودل پر بارانم چله شد ،دی شد من تنهایم پدرم نُقل به نَقل شب کرسی مان بود چهر ه اش شاد به لم پا وهم نور حضور مجمعه گردش مجموعه ی گل پر آجیل پدرم عاشق بود ونقاشی لبخند به بوم بومی از یاد وجایش خالی و پدر؛ آن بالا مادرم چشمه ی […]
غم آمد و جان سوخت و شب باز عیان شد دریاب جهان را که قدمگاه خزان شد گر طالب وصلی و سر زلف پریشان برخیز غنیمت بِشِمُر ،عمر ، گران شد ! هرجا که غمی هست؛ بدان عشق در آنجاست عشقی که غمش تا به ابد قاتل جان شد دوش از غم عشق تو زدم […]
« اسلام حقیقی » آدم بدکار و بد فطرت، بدی را مأبد 1 است آدم نیک و نکو فطرت ، به جای عابد است آدم از یک جا بـباید توشه بـردارد به دست اسمی از اسلام و فعل نامسلمانی بد است فطرت دیوی زِ آدم در ره دیوانگی این چنین آدم نباشد،بدتر از دیو و […]
تو نبودی و بدانی که شکستم و گسستم از گفته و ناگفته خود نیز گذشتم گر که مفهوم نشد بر تو کلامم به که گویم چون هم نفسی همدم و همراه دگر باره نه جویم انگار توبی درک مطالب زدل و دیده بریدی بر پرده عشقی به تو دارم زجوانی خط بطلان تو کشیدی آن […]
« گنج خود » گر به ذکر خدا ، زبانت هست از خدا بر تو یک نشانت هست ذکر حق را چرا نمی گویی تو که تا آسمان صدایت هست آشنا بر خدا نمی گردی تا خدا بر تو آشنایت هست کی زِ خوابت تو می شوی بیدار دائماً از خدا ، ندایت هست به […]
رنگ پیراهن گلها زیباست رنگ دستان درختان زیباست نفس صبح و نسیم زنگ تفریح ورزش ریختن برگ خزان خش خش زیر پا همه اش زیبایست فصل پاییز همه زیبایست مهر زیباتر روز پنجم که رسد جشن شادی فشفشه رنگ جشن تکرار تولد بعد یک سال قشنگ جشن میلاد عشق بوسه از آغوشی تنگ همه اش […]
دود بود …………………………………. باز شد ورد زبانم،دود بود و دود بود جسم مادر پشت در ،پهلوی او کبود بود طفل محزون در شکم پر می زد و در هوای شهر غالب، عطر بوی عود بود مادر سادات در حال دفاع از اهل بیت اندرون سینه ی او ،مهر بود و جود بود او به دنبال […]
دلم به شیرینی چای دود وذغال می سوزد غمه های خورده ژرفایی به سیاهی دلم برای سرخی گل می سوزد به یاد سرخی ذغال زود میر به آه دود اشکی به بهار دلم برای تزاحم خیال می سوزد گل کباب وذغال واشک یتیم دلم برای شبهای سیاه میسوزد شب های عریان شهرهای دود دلم برای […]
ئهیمام رهزا شاجوانەکەم مهمکوژه لهی دوریه، کاش بهزانی له سهر خهیاڵهکانم گوڵیان له باخی جوانیت دهکردهوه. لهسهر دڵم که له خولهکێکدا، حهفتاو دوو نارنجۆکی ناوه به دهرگا پۆڵاینهکهی دڵی تۆوه. سهعید فهلاحی (زانا کوردستانی)
« قانون » ای رهبران دور جهان،این جهان که آباد است نقصش کجاست،این همه فریاد وظلم و بیداد است قانون دولتی ، که به ظاهر درست و آبادس در باطنش تقلّب و نیرنگ ، از چه آزاد است مردان پاک دل همه هستنـد در قفـس اشخاص رشوه خور،زِ تقلب خوشند وآزاد است قانون گذار مُلک […]
به رسم بهاربارانی ام به رسم رگباری روزها به خلوت خیال سرم به پنجره تنهایی درقطره های بارانی دل می بینم ماه می بینم عشق می بینم سرریز دردهادرتَرک های حادثه به شانه ی زخمی روزهای رفته ا آه ام ریش های درون به ضرب آهنگ خورشید وماه در آغوش خیال به سرریز حادثه آری،به […]
زمستان است و فصل سرما شده اند خونه نشین باز آدم ها مشت مشت می ریزد شکوفه از آسمان می نشیند بر دامن خاک آلود زمین ها رختی از حریر می دوزد زمستان بر تن خشک و یخ زده شاخه ها می بافد فرشی از بلور با آب یخ زده رودخانه ها رده پای دانه […]
« ارکان جهان » در منطق ارکان جهان ، نطق خدا هست این نطق ببین منطقی است درهمه جا هست در منطق ارکان جهان ، نام خدا هست این نام بزرگ است و بی چون و چرا هست ای بی خبران ، این خبر از کیست به دنیا سرتاسـر دنیا ، خبـر و نام خدا […]
درشب زیبای دل اشک رخ یارآمدم بس گرفتاردلم هر دم خریدارآمدم در سراب، چشم ونور وآفتاب من اسیر دردم و درشب گرفتارآمدم
« دور جهان » تکیه بر دور جهان ، کس نتوانسته هنوز چونکه این دور جهان،دور زند در شب و روز جان من گردش این دور جهان، دست تو نیست دست شخص دیگرس، از تو بُوَد سازش و سوز این همه فرم لباسی که ببینی به جهان نزدخودت بهـر عریانی فردای خودت ، جامه بدوز […]
سنگر عشق همیشه طرف باران است دردل امشب من هاله ای ازیاران است آه بارانی خاک ام به زنجیره ی درد زخمی دردم وآه دل من زندان است
« حیله باز » آنکس که تکیه کرد ، به دنیای حیله باز کوته بُد آستینـش ، دستـش بُدی دراز صحبت مکن زِ گردش دنیای کج مدار واضح بگو، که چرخ نگردد به یک فراز بر درگه گدا بگذارد سـرِ نیاز دهری کجا به ذوق شتابد سوی نماز زِ نیرنگ مردم نـباشد در امان کَس […]
به بد نامان و خوش نامان بگویید همه افتاده گان چاه گورید در این دنیای فانی کس نَماند جز آن نامی که خوش نامی بجویید اصغر محمودی ( مور )
هرصورت زیبا به جهان، خاک پیچیده به عشق اش همه افلاک ما چون همه خاکی ام، افتاده به باران درعشق بتان سینه به صدچاک
ای نقش آبی عشق مغرورِ مو شرابی لبریز شعر و مستی پایانِ هر عذابی چشمان وحشی تو درنده، بی ترحّم ما را کشیده امشب در آغوشِ توهّم شورِ شراب شیراز سر ریز از لبِ تو لحنِ داوود نبی موسیقیِ شبِ تو عطر تن تو نرگس بابونه و یاسمن باغی گویا پر از گل مدهوش بوی […]
مدح امام زمان عج وقتی غزل به پای تو تعظیم می کند صد بیت و رباعی به تو تقدیم می کند مدح و ثنا ی تو ز عنایات خالق است زین روست خلق به توتکریم می کند —————————— وقتی که شعر تو غزل ناب می شود کوهی زجنس سنگ پای توآب میشود تعظیم به پای […]
« صحبت نیکان » جان من قصه ی نوح(ع) از اثر قهر خدا است قهر حق را طلبی ، عمر تو بر آن باد است هیچ گه قصه ی طوفان نـرود از یادش هر که را آرزوی لطف خدا ، بر یاد است سوره ی نوح(ع) زِ دلها بـبرد موج هوس وَرنه بنیاد هوس جو […]