فروردین 15
غزلش را قصیده می خواند – رسول چهارمحالی (ساقی)

غزلش را قصیده می خواند ————- —- ———– دلم گرفته و هردم قصیده می خواند هزار گلایه به رنگ پریده می خواند تمام حرف دلش را نهان به بغض گلو زبان عشق را بریدهِ بریده می خواند ز تیر و خنجر و دشنه درون قلب ما نیست نشانی که زجر دیده می خواند به جرم […]

فروردین 14
داستان کوتاه یک عاشقانهٔ بی‌پایان – سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

یک عاشقانهٔ بی‌پایان ″اوس(استاد) عزیز″ پُکی به سیگارِ لایِ انگشتانش زد و کنار پنجره رفت. پرده را کنار زد. نگاهی به خیابان انداخت. نم‌نم بارانِ بهاری، مردمِ عابر را مجبور کرده بود که چتر بر سرِ خود بگیرند. عده‌ای هم که چتر نداشتند در کنار ساختمان‌هایِ بلند راه می‌رفتند که کمتر خیس شوند. تعدادی هم […]

فروردین 11
ترانه گوش ماهی – تینا دلشکیب

تو نگام میکنی و من سر رو شونه هات میزارم مثل آبم مثل بارون انگار که دنیارو دارم توو نگات قصه ی عشقه عشقی که بی حد و مرزه تورو دیدن تو ی لحظه به همه دنیا می ارزه **واسه من عمق نگاهت شکل دریا شد عزیزم منم اون ماهی عاشق سرخه گونه های خیسم** […]

فروردین 10
شعر یقین – حسن مصطفایی دهنوی

« یقین » اگر ما خدا را ، یقین داشتیـم تبهکاری از خود ، نه بگذاشتیـم اگر معتقـد می شدیم بر امر حق به دزدی چرا صد کمین داشتیـم وفـای محبـان چـرا کم شـده اگر ما محبت بر آن داشتیـم درستی و تقوی و ایمان خلق چرا ما ز خود سهـل پنداشتیـم اگر غَره1 نَـبْود2 […]

فروردین 10
شعر شادی و غم – حسن مصطفایی دهنوی

« شادی و غم » ما پیچ و تاب ، دور جهان را ندیده ایم در طول عمر ، در چم یک ره رسیده ایم حرفی اگر زِ پیچ و خم ره شنیده ایم حرفـی شنیده ایم و حقیقت ندیده ایم یاللعجب!چه بازی است دور چرخ روزگار ساکن بر آن شدیم و منزل ندیده ایم […]

فروردین 08
شعر زیارت از دور ـ حبیب رضائی رازلیقی

. ( زیارت از دور ) . ای حجّتِ حق ، بارگَهت نورِ امیدم با عشقِ تو بر ساحلِ مقصود رسیدم . ای درگهِ تو نورِ تجلّایِ الهی بازارِ رضا، رَحمتِ رحمانُ خریدم . شد بسته رَهِ کرب و بلا ، گَرنجفُ شام در مشهدِ تو لاله زِگلزارِ تو چیدم . دلتنگ زیارت شده ام […]

فروردین 08
شعر یک نکته – حسن مصطفایی دهنوی

« یک نکته » یاوران یک نکته از دنیا ، مرا آمد به یاد کو کیان و کوروش،کو نادر و کو کیقباد1 کو فرامرز و فریدون ،کو سیاوش در جهان کو همان کیخسرو و آن رستم نیکو نژاد هرکه حاکم بود ، اگر عادل وگر ظالم برفت کو دیگر نوشیروان و کو دیگر آن عدل […]

فروردین 05
داستان کوتاه سفرهٔ عشق – سعید فلاحی (زانا کوردستانی)

″اوس(استاد) عزیز″ پُکی به سیگارِ لایِ انگشتانش زد و کنار پنجره رفت. پرده را کنار زد و به خیابان نگاهی انداخت. نم‌نم بارانِ بهاری، عابر‌ین را مجبور کرده بود که چتر بر سرِ خود بگیرند. عده ای هم که چتر نداشتند در کنار ساختمان هایِ بلند راه می‌رفتند که کمتر خیس شوند و تعدادی هم […]

فروردین 05
شعر خیانت – فرزاد صفانژاد

. خونِ تو پاشیده در آئینه فانوسِ عمرت رو به خاموشی ست این لحظه ی منفورِ نفرینی ، پایانِ تلخِ یک هم آغوشـی سـت .. در فکرِ تنها بودنم هستم وقتی که دوری از من و رویا میترسم از این خلوتِ بی تو میترسم از هرلحظه ، از فردا .. مانند گنجشکی که ترسیده لبریزِ […]

فروردین 05
شعر مرد عابد – حسن مصطفایی دهنوی

« مرد عابد » هر که از یار نـجوید مدد کار بِـهیچ گر یبار1 آن بکند ،کار دوصد بار بـهیچ اشکی از دیده ی خونبار بمالیم به چشم دیده تا تـر نـشود در بـرِ دلدار بـهیچ اشک اگر طفل زِ چشمش نـفشارد به برون شیر مادر نـخورد ، مِهـر پرستار بـهیچ یار اگر یک نفرم […]

فروردین 04
شعر چشمی از جنسِ خزر – فرزاد صفانژاد

. تو ایرانی که با خود چَشمی ازجنسِ خزر داری به چشمانِ که جز ‘سگ هرزه های من’ نظر داری ؟! .. هنوزم در نگاهت قتل ها زنجیره ای هستند مگر درچشمِ خود میراثی از عَهدِ قَجَر داری ! .. . برو بگذار خوش باشم به خلوتهایِ خودکارم چه کاری بامن و این واژه های […]

فروردین 03
شعر جنگ جهانی – حسن مصطفایی دهنوی

« جنگ جهانی » بر دست من آمـد ، ره آثار مـروت بر خلق بُوَد ، رسم و طریقی زِ اخوت بشنو تو یکی نکته زِ پیغمبر(ص) مرسل بر خلق بُوَد، مهر و وفاداری و خدمت در لشکر آن،کذب و دو رنگی غدغن شد در لشکر خود بست، یکی عهد اخوت افراد مسلمان ، همه […]

فروردین 02
شعر بعثت – حسن مصطفایی دهنوی

« بعثت » ای مسلمین ، پیمبر حق ، با عدالت است در روز مبعثـش1، زِ خدا صد عنایت2 است چهل ساله عمر آن شد ، بر آن ندا رسید می خوان تو امر حق،که تو را این رسالت است تا این ندا رسید ، به گوشش زِ علم غیب حیران شد آن زمان،که خدا […]

فروردین 02
داستان مادربزرگ من فضایی است – علیرضا هزاره

از قدیم ها و خیلی سال پیش شاید بگویم دوران کودکی باورتان می شود که من از مادربزرگم می ترسیدم هنوز هم می ترسم می پرسید چرا؟ از آخرین خاطرات کودکی ام که در گوشه خاطراتم است همین قدر یادم می آید که دفعه اولی که من عقل درست و حسابی داشتم و تازه می […]

فروردین 02
شعر سین هشتم – رسول چهارمحالی (ساقی)

سین هشتم —————————- سین هشتم حاج قاسم سلیمانی سین هشتم اسطوره های ایرانی سین هشتم به یادت ای سردار سین هشتم توکیستی که میمانی جای تو نیست خالی در میان ما یاد ونامت به پاست مردکرمانی ذوب گشتی تو درون عشق خدا قهرمانی عزیز، غرقِ نورِایمانی بال هایت وا نمودی سوی یزدان همیشه دردل ما […]

فروردین 02
شعر ارمغان سال نو – رسول چهارمحالی (ساقی عطشان)

ارمغان سال نو »»»»»»»»»»«««««««««««« ارمغان سال نو جشن و سرور و شادی است عرض تبریک و ارادت بر لب منادی است باز رویده به جان کوه و صحرا روح عشق مژده ی تحویل سال سرزندگی، آبادی است باید از نزدیک یا از راه دور اَرحام کرد دیدن فامیل و همسایه گرفتن یادی است سال نو […]

فروردین 01
شعر عید نوروزی – حسن مصطفایی دهنوی

« عید نوروزی » عید نوروزی که آید ، نوبت دلشادی است هر گُل و سرو و چمن را ،زینت نوزادی است عید نوروزی در ایران ، از قدیم آمد پدید ملت ایران در این نوروز ،غرق شادی است عید جمشیدی که آثارش بُوَد از جام جم حکمت حق می نمایـد ، نیّتـش آبادی است […]

اسفند 28
شعر ملک فنا – حسن مصطفایی دهنوی

« مُلک فنا » ما که در ملک فنا ، کار بقاء ساخته ایم دست آلوده در این ملک ، نه پـرداخته ایم ما که امروزه در ملک فنا ، تاخته ایم بهـر فردی بقاء خانه ی خود ساخته ایم در همین ملک فنا ،با همه این خار و خسـش از همین خار و خسـش،دسته […]

اسفند 28
ترانه بوی خونه – تینا دلشکیب

یه وقتا هست میبنی ستاره هم بیرنگه خورشید تو آسمونم انگار با ماه میجنگه نگاه کن ای زندگی دنیا چقدر دل سنگه دلم واسه اون هوا هوای خوووونه تنگه **میخونه باز قناری تو باغچه بهاری بازم هوای بارون شده یه یادگاری ** تو سرما یاد خونه تو گرما،یاد باغچه عکست هنوز تو قابه تو خونه،روی […]

اسفند 28
شعر بمان در خانه و ترک سفر کن – رسول چهارمحالی (ساقی عطشان)

بمان در خانه ————————————— بمان در خانه و ترک سفر کن از این رفتن بیا جانا حذر کن به فکر جان خود باش وعزیزان بمان در خانه نوروزت به سر کن بگردد چرخ دوران با نگاهی بیا با همدلی ترک خطر کن بیا رحمی نما بر کادر درمان درون خانه ایام ات گذر کن نباشد […]

اسفند 28
شعر کوشش من – حسن مصطفایی دهنوی

« کوشش من » لطف خدا ، دایره زد بر سرم شعشعه زد ، در بصر6 روشنم بر تن من جوشنی از راستی است همت رزمی ، بُوَدش جوشنم7 جوشن من ، پیراهنی بیش نیست فتح و ظفر ، سر زند از جوشنم لشکر من راستی و صافی است سبقت جنگی بـرد از دشمنم دشمن […]

اسفند 28
آخرین شعر زمستان – فرزاد صفانژاد

پاشیده خونِ من در آئینه فانوسِ عمرم رو به خاموشی ست این لحظه ی منفورِ نفرینی ، پایانِ تلخِ یک هم آغوشـی سـت .. در فکرِ تنها بودنم هستم وقتی که دوری از من و رویا میترسم از این خلوتِ بی تو میترسم از هرلحظه ، از فردا .. مانند گنجشکی که ترسیده لبریزِ غم […]

اسفند 25
شعر احساس سردرگم – فرزاد صفانژاد

. من از دست خودم خستم از این دنیای تکراری از این احساسِ سردرگم شب و روزای اجباری . برای آخرین بارم سکوتم رو تماشا کن اگر قابل نمیدونی صبوری هامو حاشا کن . نمیدونی چقد تلخم نمیدونی چه دلگیرم دیگه بیزارم از دنیا همش با غصه درگیرم . تو رفتی از غمِ عشقت ببین […]

اسفند 24
شعر ذهن مبتلا ـ حبیب رضائی رازلیقی

( ذهن مبتلا ) . روزها فکر من این است همه شب این سخنم که گرفتار بلایم زِ چه رو دَم نزنم . چه خطایی، چه قصوری که زِ ما سر زده است؟ وین چه دردیست که افتاده به جانِ وطنم . سایه افکنده به ایران و به دنیا کرونا ترس باعث شده آیینِ دیانت […]