پرواز
امروز می روم من، تا آن دور دستها
تا آن کبوتری که، رفتش به آسمانها
به به، هوا چه خوب است
انگـــار هیچ کس، بد نیست
برگ درختان سبز است
دریـا چقدر آبی است
بع بع صدا می آید، از سمت گوسفندان
سگ گله می دود، به سمت چوبِ چوپان
بچه گنجشکی دیگر، پرواز یاد گرفته
گرگِ سیاهِ جنگل، انگار از این جا رفته
جوجه اردکی می پرد، با سر توی جوی آب
نقشه ی بچه گربه، انگار می شود نقش بر آب
بوی نان مادرم، پر کرده هوای ده را
مشتی رحیم می چیند، سیب و انار و به را
انگار دوست خوبم، مشغول توپ بازی است
جای من در پیشش، خیلی خیلی خالی است
1388 – اصفهان
4.8/5 - (10 امتیاز)
پیشنهاد به شما
- رعد و برق - الهه قاسمی
- شعر مردم آریایی - نوید کیهانی فرد
- شعر داوی زولفت - سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
- شعر سرخی چشم ترم - مجید محمدی(طالقانی)
- شعر شب قدر - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر زیبایی تو - سعید فلاحی
- مجموعه اشعار هاشور در هاشور 19 - سعید فلاحی (زانا کردستانی)
- شعر کار خیر - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر مجنون بیلیلا - سعید فلاحی
- شعر رحمت پروردگار - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- ترانه ی مادری ـ حبیب رضائی رازلیقی
- شعر هاشور در هاشور 02 - سعید فلاحی (زانا کردستانی)