ای کاش تو باشی و من و دنیائی ،
که در آن غصه دیرینه نشود دامنگیر ،
یا که حرفی زغمی دغدغه ی خاطر و تشویش وعذاب ،
زندگی را برسانیم به سر منزل احساس و شباب
لحظه ها عامل عشق اند و امیدی که در آن آزاد است
بسپاری بدل و فراموش کنی وسوسه را
ماندگار است همین امروز و نهایت باید
حافظ عشق بجا مانده به دل ها باشیم
شاید فردا نباشد ، فرصت دیدار دگر
امتیاز بدهید
پیشنهاد به شما
- شعر زلف یار - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر هاشور در هاشور 02 - سعید فلاحی (زانا کردستانی)
- شعر پند نیکان - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر محدوده ای به وسعت دنیا - سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
- شعر طریق دانش - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر داوی زولفت - سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
- رعد و برق - الهه قاسمی
- وداع ام کلثوم س با پدر ـ حبیب رضائی رازلیقی
- شعر هاشور در هاشور ۰3 - سعید فلاحی (زانا کردستانی)
- شعر شب خیزی - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر عشق ازل - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر مجنون بیلیلا - سعید فلاحی