هوای دودی شهر
سگ ولگرد تنها
هزاران ریل جان سخت
هزاران ماسه و سنگ
اتاق برج و بارو به روی تیغ دیوار
تن خشکیده ی نان
فرود زرد رنبور
نوای جیک گنجشک
کمی تیک تاک ساعت
سقوط یک پرنده سر سطل زباله
قد سبز سپیدار
یه جفت قمری عاشق
همه در چشم من بود
در این صبح خزنده
امتیاز بدهید
پیشنهاد به شما
- شعر شب قدر - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر هاشور در هاشور 02 - سعید فلاحی (زانا کردستانی)
- شعر عشق ازل - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- بن بست - فاطمه مقیم هنجنی
- شعر مجنون بیلیلا - سعید فلاحی
- مجموعه اشعار هاشور در هاشور 19 - سعید فلاحی (زانا کردستانی)
- شعر دانش آموز - حسن مصطفایی دهنوی
- شعر دوستت دارم - مجید محمدی
- شعر سرخی چشم ترم - مجید محمدی(طالقانی)
- شعر رهبر آدم - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر پند نیکان - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر دو روز عمر - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی