ای آنکه هر شب درغمت ناکوک شد احوال دل
جانم چو بم صد پاره شد کردم رها امیال دل
جنگی به پا کردی به دل،گردان غم لشکر کشید
گفتی بخوان این آیه را ، سرکوب کن آمال دل
بودم رها چون قایقی بی سرنشین برروی آب
موجی به پا کردی،سرابی مانده در جنجال دل
بر روح وجانت جای ایزد گو رضاشاهی دمید
ازبس که در قهری وجنگی ،یاکه در اشغال دل
در کنج فنجان،قهوه ام فالی پراز ابهام زد
ای کاش ماهی رخ دهد، زیبا شود اقبال دل
محکوم حبسم تا ابد، زندان زاویرا دلت
سامان ده این زندان غم را،شاد کن احوال دل
فاطمه مقیم هنجنی
1/5 - (1 امتیاز)
پیشنهاد به شما
- شعر شب خیزی - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر شب قدر - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- مجموعه اشعار هاشور در هاشور ۰۱ سعید فلاحی
- شعر عاشقی - سعید فلاحی
- شعر مساله - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر هاشور در هاشور ۰3 - سعید فلاحی (زانا کردستانی)
- شعر دانش آموز - حسن مصطفایی دهنوی
- شعر زلف یار - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر عشق ازل - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
- شعر خیال - سعید فلاحی (زانا کوردستانی)
- شعر مجموعه هاشور در هاشور ۱ - لیلا طیبی (رها)
- شعر رحمت پروردگار - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی