با یار بی وفا چه توان گفت ز حال خویش ما در هوای یار گذشتیم ز خیال خویش هرشب زغم هجرش نخوابیدیم تا سحر آواره گشته ایم زفراقش به فال خویش سوخت جان وتن؛شکست ساز دل؛درهوای عشق دل بریدیم ز آرزوهای محال خویش تمام برگ های غزل ریختیم به پای او اشک ها ریختیم وشعرهاسرودیم […]