با مجله اینترنتی هنرات همراه باشید : شعر مادر از شهریار آهسته باز از بغل پله ها گذشت در فکر آش و سبزی بیمار خویش بود اما گرفته دور و برش هاله یی سیاه او مرده است و باز پرستار حال ماست در زندگی ما همه جا وول می خورد هر کنج خانه صحنه […]