دسته: نوشته های علی اصغر رضایی مقدم

مهر 21
شعر حسرت – علی اصغر رضایی مقدم

نه حظی بردم از عمرم،نه کیفم کوک دنیا شد به هر سویی که رو کردم نصیبم رنج تنها شد به هر سویی دویدم تا که فردایی شود پیدا در آخر مقصدم امروز دیروزین فردا شد پی درس و قلم رفتم که ملای وطن باشم ولی جای قلم داران،قلمدان ساز ملا شد خدا را در دل […]