مشاهده همه نتایج
نتیجهای پیدا نشد
صفحه اول
مجله
درباره ما
تماس با ما
پیوندها
ثبت اثر / مکان
ورود
یا
ثبت نام
ثبت اثر / مکان
قالب شعر:
دوبیتی
شعر دوبیتی299/ حسن مصطفایی دهنوی
آن راه خداونـد كه با صلح و صفا شد از دست همين خلق چرا جور و جفا شد آن راه خداونـد كه پُـر …
شعر دوبیتی298/ حسن مصطفایی دهنوی
در محضر دنياي دنـي هر چه خطا شد اول اثراتـش همه از جانـب مـا شد اين خلق خدا هر چه …
شعر دوبیتی297/ حسن مصطفایی دهنوی
اين نظم و اصولي كه معيّن ز خدا شد واضح بُـوَد آن نظم معيّن ره ما شد ما هـر چه در …
شعر دوبیتی296/ حسن مصطفایی دهنوی
در تنگناي حيرتـم از نخوت رقيب يارب مباد كس به ديار خودش غريب من معتقد به راستي ام…
شعر دوبیتی295/ حسن مصطفایی دهنوی
اي كه در نيكي گل بنگري و سيرت آن نقش نقاش همان گل نگر و قدرت آن آنكه از قدرت خود شاخ گل …
شعر دوبیتی294/ حسن مصطفایی دهنوی
طراز مُلك يزدان را كجا بتوان بدست آرَم طراز نظم نيكوتر از اين بهتر بجا آرم طراز ملك دنيا…
شعر دوبیتی293/ حسن مصطفایی دهنوی
ما غافل از آن فـرد خداونـد مُـبينيـم بيهوده بر آن ديدن جسمش به كمينيـم در ما بصر …
شعر دوبیتی292/ حسن مصطفایی دهنوی
به كار نيك و پاكـي پاي بستـم نكـو كاري بـشد صـادر زِ دستـم به عـمري …
شعر دوبیتی291/ حسن مصطفایی دهنوی
آن راه كه بگفتـي اگر آن راه نـيابـم دايم كه فزونتـر شود آن زجـر و عذابـم آن راه رضاي …
شعر دوبیتی290/ حسن مصطفایی دهنوی
در ملك همين دنيا هر جا گذر كردم ديدم همه جا دين بود من دين وعمل كردم پيري سخني مي گفت دين واجب…
شعر دوبیتی289/ حسن مصطفایی دهنوی
هر كس حقيقت آموخت فرمان آن خدا را بايد زِ خلق بيند هر جور و هر جفا را سر رشته اي به دستم …
گل عشق /رسول چهارمحالی
از شهد گل عشق بنوشیم همه در عرصه ی عاشقی بکوشیم همه دنیای بدون عشق مرگ است و فنا در چشمه ی این عشق بجوشیم…
شعر دوبیتی288/ حسن مصطفایی دهنوی
هر كس كه دين ندارد بر خود بُوَد ستمگر بـر طبق قـول قرآن وَز گفتـه پيامبر آدم به دين و…
شعر دوبیتی287/ حسن مصطفایی دهنوی
اي پير ره حقيقت تو چه زيبا نظر هستي دل كندي زِ دنيـا و به عقبي تو بـبستي اي پير طريقت تو …
شعر دوبیتی286/ حسن مصطفایی دهنوی
هـر كس به امـر و نهـي خدا با وفا شود دردش اگر يكي بُـوَد آن هم دو تا شود گـر جمله امر و…
شعر دوبیتی285/ حسن مصطفایی دهنوی
هـر آن كاري به ميـل كـام كردنـد درون خـود چنـان احـشام كردنـد سـر خـود را …
شعر دوبیتی284/ حسن مصطفایی دهنوی
پـسـرها گوش بـر الهـام كردنـد كـه كار نيـك خاص و عـام كردنـد هـواي نفـس …
شعر دوبیتی283/ حسن مصطفایی دهنوی
آن باد مُشك بو كه وزيد از كنار دوست بسيار مشك بوست گل لاله دار دوست بر ما نويد مي دهد از …
شعر دوبیتی282/ حسن مصطفایی دهنوی
بيچاره آنكه معتقـد بـر خـدا شـود هـر جا شود زِ سود جهانـش جـدا شـود هـر آدمـي كه عدل …
شعر دوبیتی281/ حسن مصطفایی دهنوی
صراط مستقيـم حق ، كه ديـده است فقط گفتـه است و آن شـنيده است به هـر كس من …
شعر دوبیتی280/ حسن مصطفایی دهنوی
تـو انديشـه ي فـردي ، به كاري مـَيـار زِ انديشـه ي جمعـي ، توان كـرد كـار هـر آن فـرد …
شعر دوبیتی279/ حسن مصطفایی دهنوی
احرام كعبه را كه نـبستم براي خلـق كاري نـكرد خرقه و زنّـار و كهنه دلـق من در طواف …
شعر دوبیتی277/ حسن مصطفایی دهنوی
صفـا بخش جهان است اين رفاقـت كه مي باشـد صـفايـش بي نهايـت هر آن فردي بر اين …
شعر دوبیتی277/ حسن مصطفایی دهنوی
جانا ديگر چه مي طلبـي از نـعيم دهـر خوردي نعيم دهـر فراوان زِ آب بحر انعام دهـر اي …
شعر دوبیتی276/ حسن مصطفایی دهنوی
بر جرم و خطاي من افزون نـكند دردم فريـاد بـر آوردم آيا چه خطا كردم صد بار اگر دردم …
شعر دوبیتی275/ حسن مصطفایی دهنوی
من دل نـهاده ام به طريق وفـاي تـو تا بـنگرم طريقت حُسن و لقـاي تـو يارب تسلطي كه…
شعر دوبیتی274/ حسن مصطفایی دهنوی
از علم و ادب ياران هرطُرفه كه بر بستم زآن طرفه نيكويي سر زد هنر از دستم آن علم وادب داران …
شعر دوبیتی273/ حسن مصطفایی دهنوی
در بـزم آفرينش نَبـوَد ره جهالـت هركس درآن رهش رفت آخركشد خجالت در راه خود پرستـي …
شعر دوبیتی272/ حسن مصطفایی دهنوی
نوري به دو چشم من از رب غفور آمد علم و ادبم نزدش آنگه كه صبور آمد آن رحمت رحماني عقل…
شعر دوبیتی271/ حسن مصطفایی دهنوی
اي واي بر آنكس كه به دنيا به شتاب است مشغول به دنياوهمين خوردن وخواب است هر كس نشناسد اثـر حكمت …
شعر دوبیتی270/ حسن مصطفایی دهنوی
عالم با عمل،آن چشمه ي شاداب بُـوَد چشمه ي آب بقاء ، شربت عناب بُـوَد چشمه ي فيض خدا مي…
شعر دوبیتی269/ حسن مصطفایی دهنوی
يك فعل هوسبازي هر جا به بروز آمد صد فعل هوسرانـي آنجا به ظهور آمد هرجا كه هوسبازي پيدا…
شعر دوبیتی268/ حسن مصطفایی دهنوی
در ظلمت وجهل خود هرگه كه فرو رفتم از عقل سليم خود اين نكته به خود گفتم گفتم ره عقلم كو ، هيهات كه…
شعر دوبیتی267/ حسن مصطفایی دهنوی
در وادي حيرتها ، سرگشته ترين مَـردم در زمره ي دينداران بر جسته ترين فردم پيري سخني مي گفت …
شعر دوبیتی266/ حسن مصطفایی دهنوی
ما غافل از آن فرد خـداونـد مُبين ايم بيهوده بر آن ديدن جسمش به كمين ايم در ما بصر ديدن …
شعر دوبیتی265/ حسن مصطفایی دهنوی
پير روشن به ضميرش زِ خود اسرار بِهِشت دانشي را زِ ضميرش به كتابي بنوشت پير دانا به ضميري كه …
شعر دوبیتی264/ حسن مصطفایی دهنوی
دريچه اي زِ امرخود، خدا براي ما گشود وگرنه روزگارما به جنگ وجهل وكينه بود بيـا برادرا ببين ، …
شعر دوبیتی263/ حسن مصطفایی دهنوی
آدم اگر از دانش كُـركُـر زِ هنر باشد از جهل كج مردم در موج خطر باشد جهل است كه كاركج…
شعر دوبیتی262/ حسن مصطفایی دهنوی
در مُلك حق شناسي خلقي كه راه پويند بايد به راه پويند ، تا راه حق بجويند آن راه حق …
شعر دوبیتی261/ حسن مصطفایی دهنوی
ياران دهيد گوش ، بر اصل اين روايت دنيا طلب نـباشيد ، مي باشد آن كراهت اجماع مردمان را كي …
شعر دوبیتی260/ حسن مصطفایی دهنوی
آنچه در مذهب رندان به نظر مي رسدم با تكامل به سوي علم و ادب مي بردم تا نسيم ادب از …
شعر دوبیتی259/ حسن مصطفایی دهنوی
هر دل دانا كه شد ، آيينه دار حرف دوست درهمان آيينه مي بيندكه حرف آن نكوست گوييـا شب زنده داري در …
شعر دوبیتی258/ حسن مصطفایی دهنوی
بر من برادر آنكه شعورم غني كنـد ترك غـرور مردم شُوم دنـي كنـد آمد نـدا به …
شعر دوبیتی257/ حسن مصطفایی دهنوی
هركه به سود خودش، گر بُودش صد كلام كي برسد سود آن برهمه ي خاص و عام حرف تو بر سود خود ، گر نبّود …
شعر دوبیتی256/ حسن مصطفایی دهنوی
خالق جانگداز من ، كي بدهي نياز من سر بنهد به درگه ات ، اين سر سرفراز من خالق بي نياز من ، …
شعر دوبیتی255/ حسن مصطفایی دهنوی
گر حاكمي حكايت حكم خدا شنيـد نتوان كه ظلم و جور زِ خود آورد پديـد حكم خدا و حكم بشر كي…
شعر دوبیتی254/ حسن مصطفایی دهنوی
من بنده ي فرمانبري هستم به بَـرِ تو گر پيموده ام ، آن همه كوه و كمر تو حيرانـم و …
شعر دوبیتی253/ حسن مصطفایی دهنوی
در تك وتازي جنگ ،علم به بحران رسيد ورنه همه نيـك و بد بود زِ هم نـاپديد علم ، همه نيك و…
سبد خرید
×
مشاهده همه نتایج
نتیجهای پیدا نشد