گرمی آغوش آب از چشمه ی جوشان لبت می نوشم خواب از گرمی آغوش و تنت می پوشم
تا گل عشق تو زدغنچه به جان و تن من از لبت آب بقا خورده ام و مدهوشم
گل لبخند تو با بوسه ای از طعم عسل هر شب وصبح برایم شده چون دمنوشم
عشق تو شعله زده بر همه ی هستی من شعله ی عشق تورا وقت سحر می نوشم
همه ی عمر تویی ، با همه ی عاشقی ام همه دم منتظر ، گرمی آن آغوشم شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید
یک دیدگاه اضافه کنید