متن شعر
در جلسـه رندان ، اثر از غيـر خـدا نيست
درمـجلسشان يك اثري از من و ما نيست
صحبت زِ قيامـت بُـوَد و آب بقايـش
يك صحبتشان بي خبـر از آب بقا نيست
٭٭٭
آدم اگـر آن ، قافله سالار خـدا نيست
ازچيست كه يك آدم ازاين جاده جدانيست
آدم كه در اين جاده نبوده ، كدام است
سرتاسر دنيا يك راه است و دوتا نيست
٭٭٭
اسم اعظم به حقيقت بُوَد و با اثـر است
هركه آن رمز بـجويد به جهان با ظفر است
اسم اعظم اثري دارد از آن قدرت حق
قدرتش كي به سردست يكي حيله گراست
٭٭٭
قابض ارواح عمـر قاتل جان من است
ياد خـدا گـر كنـم روح و روان من است
عمـر من آخـر رسيـد ،اول عشق تو ديـد
شوق من و عشق تو ذكـر زبان من است
٭٭٭
قاتل انفاس من ،هـمره جان من است
تا زِ تو آرَم به ياد ،حافظ جان من است
عمـر به پايان رسيـد ، وصف تو دارد اميد
وصف صفاتت يقيـن ، در جريان من است
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید