خـداونـدا زِ رازت هـوشيـارم
كـه رازت مـي زنـد بر هـم قرارم
ز كل ثروتـم در ملـك دنيـا
به جـز شعـرم ، نـماند يادگـارم
٭٭٭
پُـر هنـر نطـق زبانـي منـم
بـي هنـران را چـو شبانـي منـم
از هنـر و علـم ، سخـن گفتـه ام
بهـر هنـر سلسـله جنبـان منـم
غوطـه ور مُـلك جهانــي منــم
رهـرو اين منــزل فانـــي منــم
مـرد ره سادگــي و صافـي ام
چـون بابا طاهــر هـمدانـي منــم
شعـر ادب هـر قَـدَري ساختيـم
يا كه ادب از قلـم انداختيـم
قافيـه لازم بُـوَد از بهـر شعـر
عفـو كنيـد ، اَر غلطـي ساختيـم
نسیم گلشن زنده یاد حسن مصطفایی دهنوی
برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید
یک دیدگاه اضافه کنید