بـو به مـشامـم برسـد ، زآن شميـم
رايـحه ات ، از دَم صبـح نسيـم
من نه حكومـت كنم از ظلم و جور
پا نـبرم پيش ، زِ حـد گليـم
٭٭٭
ما كه در اين واديه ،جان مي دهيـم
اين همـه تغييـر مكان مي دهيـم
جان كه در اين واديه اول نـبود
مرغ فضايـي ، طَيَـران مي دهيـم
حيـف زِ مـردان نكوكار حق
پيكرشـان خاك گرفـت در طبـق
بس كه زِ سـر پنجه علـم و ادب
شعـر نوشتنـد، به هـزاران ورق
مَـكُن ظلمـي به موري ، اي برادر
كه جانـش باشـد از خلاق داور
مـكُن ظلمـي به فـرد ناتوانـي
كه ظلمـت مي كنـد، فرد توانگـر
مـا به غلط كاري خـود اعتـراف
گـر نـنمائيـم ، كه باشـد گـزاف
كيـست كه فرمـان خـداونـد را
در همـه عمـر، بِـبُرده است صـاف
نسیم گلشن زنده یاد حسن مصطفایی دهنوی
برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید
یک دیدگاه اضافه کنید