متن شعر
گياه از آب باران كرده رويـش
نه از هر شوره زار و خاك و شورش
اگـر باران رحمت از خدا نيست
چرا آدم به راهش كرده كوشش
٭٭٭
نصيحت با تو دارم اي پسر جان
دل هـر ناتوانـي را مــرنجان
بـه هـر قدري كه بـتواني زِ اُلفت
محبت هاي خود در آن بگنجان
٭٭٭
در يَـم توحيـد، سـزاوار نيست
آدم اگر شاكـر و هوشيـار نيست
آدم اگر مرگ تـو بر دست توست
مرگ كه از بهر تو دشوار نيست
٭٭٭
آفت مـردان نكـو ، تهمت است
هر كه بِـزد لايق بر لعنت است
آدم نيكـو سِـيَر و پاك زاد
منحرف از تهمت و هر غيبت است
٭٭٭
آدم بـد ، كه بـي حشمـت است
گـر به سر گنج بُـوَد ،ذلّـت است
قاعدتاً فـطرت آن پاك نيست
فطرت آن قاعدتاً خفّـت است
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید