متن شعر
اگر كه هر بشري با خَري به رهگذر است
هر آنچه پند دهد،به هرخري كه بي اثراست
نهال آدم عاقـل، چو نخل خرمايـي است
نهال آدم خر ،همچو نخل بي ثمر است
٭٭٭
دو نوبت آبروي آدمـي در خطر است
يكي زِ فرد خر است ،يكي زِكينه ور است
سكوت وصبروتحمل دراين دووقت خطاست
جواب اگر ندهد ، آبروش در هدر است
٭٭٭
از غم عشق تو، هركس كه دلي شـاد كند
دل ويرانه ي خود را ، زِ غم آزاد كند
آهوي خوش خط وخالش سوي صحرا نـَرَود
سر به كوي تو نهد ، رو سوي صياد كند
٭٭٭
يوسف اَر حُسن زليخا را نكو بگزيده بود
حسن خلاق خودش را آن نكوتر ديده بود
از هوسهاي درون و حسن آن شد در فرار
چونكه از قهرهمان خلاق خود ترسيده بود
٭٭٭
يوسف اَر راه هوسهاي درون پيموده بود
چند روزي بعد از آن فعل بد، رنجيده بود
آن نصيحتهاي يعقوب پيامبر (ع) گوش داد
هر چه از بابش و يا از ديگران بشنيده بود
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید