متن شعر
همچو خیام بشو مست و ببین آخر کار
که شود فصل شتا سبز همانند بهار!
همهی فلسفه را یاد بگیری ز شراب!
منطق و جبر و حساب و «صُوَر و آتش و غار*»!
وزن و ارکان عروضی همگی رام تواند
گر رهانی ز هوا جان و شوی داخل نار!
اگر از بادهی صافی بهراسی به تو سود
نرسد، از هنر و حکمت و علم انبار!
همه درویش شرابیم، ولی جام افتاد
شد حرام آن می و آن جام پر از لعل و نگار!
وه که افتاد پری رویم از ساغر دهر!
که از آن قطره بنوشد بشر بیمقدار!
۱۴۰۲/۰۴/۲۹ - ۲۳:۳۶
* «صُوَر و آتش و غار»، اشارهای است به نظریهی فلسفی افلاطون که به نظریهی «عالم مُثُل» معروف است.
یک دیدگاه اضافه کنید