• صفحه اول
    • مجله
    • درباره ما
    • تماس با ما
    • رپورتاژ آگهی
    ثبت اثر / مکان
    ورود یا ثبت نام
    ثبت اثر / مکان

    برگردان شعرهایی از سبزه برزنجی / زانا کوردستانی

    • متن شعر
    • نظرات 0
    • prev
    • next
    • پسندیدن
    • گزارش مشکل
    • prev
    • next
    متن شعر

    خانم "سبزه برزنجی" (به کُردی: سۆزە بەرزنجی) شاعر کُرد زبان، زاده‌ی سلیمانیه است.
    وی فرزند "شیخ محمد عبدالکریم برزنجی" از علمای اقلیم کردستان، و اکنون ساکن اسلو پایخت نروژ است.
    کتاب "پیاسەیەک لەکەنارەکانی زەردەپەڕدا" (قدم‌زدن در ساحل هنگامه‌ی غروب) مجموعه‌ای از اشعار این بانوی شاعر است.

    (۱)
    همراه رقصیدن با موسیقی تانگو
    زن، شباهنگام، سهمش تابش ماه‌ست و
    در روز، خیس شدن به زیر باران.
    زنی که انگشتانش می‌آیند و می‌روند و
    رنگین‌کمان می‌بافد
    تا بە یقە‌ی زندگی بیاویزد...

    (۲)
    تو همیشه شبیه طلوع آفتابی،
    خورشید، تاب و توان به زمین می‌دهد و
    تو هم به دل من...

    (۳)
    مادرم می‌گوید:
    - اولین نگاهم همراه با لبخندی بود بر روی او.
    گویی که می‌خواستم به او بگویم:
    - ممنون ای شیرزن!
    ای زن که مرا گرمای ماه مارس شدی و
    سرچشمه‌ی حیات و زندگانی.
    اما من می‌گویم:
    - مادرم شبیه آن شعر پر باغ و بر است
    که زندگی‌ام از او منشأ گرفته و
    در دامانش با هر کلمه و سخن معنا یافتم.

     

    شعر: #سبزه_برزنجی
    برگردان: #زانا_کوردستانی

    اشتراک گذاری


    آمار

    Loading

  • هنوز نظری ندارید.
  • یک دیدگاه اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

    برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

    پیشنهاد به شما

    شعر دوبیتی 404 - حسن مصطفایی دهنوی

    تعالله  ، از    آن     علم          خـداونـد زِ  علم  خود ، به  ما  آن مي دهـد  پنـد تمام   …
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی 425 - حسن مصطفایی دهنوی

    خـداونـدا     زِ    رازت       هـوشيـارم كـه   رازت   مـي زنـد   بر هـم  قرارم ز  كل    ثروتـم    در   …
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی233/ حسن مصطفایی دهنوی

    بيدار دلان  را غـم  بر عيش و طرب  نيست غم خوردن آنها به قيامت كه عجب  نيست پوينــد  در   آن  راه  كه   …
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی235/ حسن مصطفایی دهنوی

    اي پسر اَر  تو را بـُوَد دانش  و عقل و شعور غرق شقاوت ببين حرف صلاح وحرف زور جمله  حرف آن خدا بهر صلاح…
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی 369 / حسن مصطفایی دهنوی

    كِلـك   تو   آموخت   به  من   بندگـي از   ره   دانايـي     و   سـر     زندگـي قهـر   تو   آورد   …
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی212/ حسن مصطفایی دهنوی

    در دايـره  دنيــا  هـر  قدر كـه    گرديـــدم علـم وادب و دانـش تا ديـدم و بـرچيـــدم علم و ادب و دانـش…
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی 373 / حسن مصطفایی دهنوی

    هـر  كه   نمايـد  بَـرِ  حقـش    سـجود حق  به رويـش يك در رحمت گشـود سجـده  بر   حق    اثـرش    اين   …
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی283/ حسن مصطفایی دهنوی

    آن باد مُشك بو  كه  وزيد  از  كنار دوست بسيار  مشك بوست  گل  لاله دار دوست بر  ما  نويد  مي دهد   از  …
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی240/ حسن مصطفایی دهنوی

    آنكه سستي  به جهان نيست در اين معيارش واضح  و ثابت و روشن   بُـوَد   آن  آثـارش آنكه  روشن  شده  آثار …
    • دوبیتی

    کلیه حقوق برای هنرات محفوظ است 1404 - 1398

    سبد خرید