برچسب: داستانک

شهریور 17
داستانک نباشی ، نمی شود – زانا کوردستانی

? نباشی، نمی شود: [با عشق به عشق ام…لیلایم] فراموش کرده بودم که با خودم چتر ببرم. وسط راه باران گرفت و تا رسیدم به دانشکده خیس باران شدم. از باران متنفر بودم. خیس بودم. کلافه و عصبی رفتم کلاس. هنوز کسی نیامده بود. تنها توی کلاس نشستم. بلوزم را روی شوفاژ کنار دیوار پهن […]

خرداد 06
داستانک پر زیبا دشمن طاووس

با مجله اینترنتی هنرات همراه باشید :   داستانهای مثنوی معنوی طاووسی در دشت پرهای خود را می‌کند و دور می‌ریخت. دانشمندی از آنجا می‌گذشت، از طاووس پرسید:  چرا پرهای زیبایت را می‌کنی؟ چگونه دلت می‌آید که این لباس زیبا را بکنی و به میان خاک و گل بیندازی؟ پرهای تو از بس زیباست مردم […]

خرداد 03
داستانک پند سقراط

با مجله اینترنتی هنرات همراه باشید :   پند سقراط روزی سقراط ، حکیم معروف یونانی، مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثراست. علت ناراحتیش را پرسید ،پاسخ داد:”در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم.سلام کردم جواب نداد و با بی اعتنایی و خودخواهی گذ شت و رفت و من از […]

اردیبهشت 30
داستانک شرط پیرزن برای اجاره خانه اش

با مجله اینترنتی هنرات همراه باشید :   داستاهای کوتاه   سه تا دانشجو بودیم توی دانشگاهی در یکی از شهرهای کوچک قرار گذاشتیم همخونه بشیم. خونه های اجاره ای کم بودند و اغلب قیمتشون بالا . می خواستیم به دانشگاه نزدیک باشیم قیمتشم به بودجمون برسه.تا اینکه خونه ی پیر زنی را نشانمان دادند […]

اردیبهشت 27
داستانک آموزنده و کوتاه دکتر حسابی

با مجله اینترنتی هنرات همراه باشید :   داستانهای آموزنده یکی از دانشجویانی که زیر نظر دکتر حسابی درس می خواند پس از چند ترم رد شدن به دکتر حسابی گفت : شما سه ترم است که من را از این درس رد می کنید ولی من که نمی خواهم موشک هوا کنم فقط می […]

اردیبهشت 25
داستانک وصیت دانشمند

با مجله اینترنتی هنرات همراه باشید :   وصیت دانشمند دانشمندی وصیت کرده که بر روی سنگ قبرش این جملات را بنویسند: کودک که بودم می خواستم دنیا را تغییر بدهم، وقتی بزرگ تر شدم، دیدم دنیا خیلی بزرگه، بهتر است کشورم را تغییر بدهم:در میانسالی تصمیم گرفتم شهرم را تغییر بدهم. آن را هم […]

اردیبهشت 24
داستانک فرار از زندگی

با مجله اینترنتی هنرات همراه باشید :   داستان «فرار از زندگی» استاد گفت:….خوب به مکالمات بین کودکان گوش کن.مکالمات بین کودکان به این صورت بود: -الان نوبت من است که فرار کنم و تو باید دنبال من بدوی. -نخیر الان نوبت توست که دنبالم بدوی.  -اصلا چرا من هیچوقت نباید فرار کنم؟ و حرف […]

اردیبهشت 24
داستانک یک بازنده

با مجله اینترنتی هنرات همراه باشید :   داستان های کوتاه شروعش … جایی که ناهار میدادن خیلی شلوغ بود. بالاخره یه میز پیدا کردیم که دو تا خانم نشسته بودن و دقیقا جای خالی به اندازه ی ما بود. بدون اینکه نگاه مستقیمی به خانم ها گفتم : «اشکالی نداره ما اینجا بشینیم»؟ روی […]

اردیبهشت 23
داستانک خراش های عشق

با مجله اینترنتی هنرات همراه باشید :   داستان کوتاه و آموزنده   خراش‌های عشق الهی چند سال پیش، در یک روز گرم تابستان، پسر کوچکی با عجله لباسهایش را درآورد و خنده کنان داخل دریاچه شیرجه رفت. مادرش از پنجره نگاهش می کرد و از شادی کودکش لذت می برد. ناگهان، مادر تمساحی را […]

اردیبهشت 23
دو داستان کوتاه از شاهنامه

با مجله اینترنتی هنرات همراه باشید :    داستانهای کوتاه شاهنامه شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی یکی از بزرگ‌ترین و برجسته‌ ترین سروده‌های حماسه‌ای جهان است که سرایش و ویرایش آن گنجینه، دست‌آورد دست کم سی سال رنج و تلاش خستگی‌ناپذیر این سخن‌سرای بزرگ ایرانی است. درون‌مایهٔ این شاهکار ادبی، اسطوره‌ها، افسانه‌ها و تاریخ ایران از […]

اردیبهشت 23
داستان جالب نقاشی واقعی

با مجله اینترنتی هنرات همراه باشید :   داستان جالب نقاشی واقعی خانم معلم رو به شاگردهای کلاس اول گفت: بچه‌ها، حالا هر کس باید آخرین صحنه‌ای رو که دیروز یا دیشب تو منزلشون دیدن نقاشی کنه، زود باشین بچه‌های خوب. نیم ساعت بعد خانوم مشغول نمره دادن به نقاشی‌ها شد، بعضی از بچه‌ها خانواده‌شان […]