مشاهده همه نتایج
نتیجهای پیدا نشد
صفحه اول
مجله
شعر و ترانه
داستان
صنایع دستی
رپورتاژ آگهی
درباره ما
تماس با ما
پیوندها
ثبت اثر / مکان
ورود
یا
ثبت نام
ثبت اثر / مکان
قالب شعر:
غزل
تک سوار جاده ها /رسول چهارمحالی
«تک سوار جاده ها» تک سوارجاده های سوت و کور بودنت داده به ما حس غرور سالها در غیبت و چشم انتظار تا رسد از…
حلقه به در /رسول چهارمحالی
«حلقه به در » می زنم حلقه به در شاید بیایی از سفر شامگاهان تا سحر شاید بیایی از سفر ای ترنم از دو چشم نرگس…
درد نان /رسول چهارمحالی
«درد نان » درد مردم درد نان است ای رئیس قیمتش همپای جان است ای رئیس چشمِ امیدِ من و ما بر شماست غصه و غم…
پدرم! /علی اصغررضایی مقدم
پدرم!خانه خراب است بیا شهر در رنج و عذاب است بیا غصه ی بی پدری پیرم کرد پسرت خانه خراب است بیا جور این…
سحر نشد/حبیب رضائی رازلیقی
"سحرنشد" . با من دراین زمانه کسی همسفر نشد رفتم کنارِ چشمه لبِ تشنه تَر نشد . افتاده ام به دامِ بلاهایِ…
نجاتم می دهی،امام حسین ع - رسول چهارمحالی
نجاتم می دهی غرق طوفانم نجاتم می دهی قطره ای آب حیاتم می دهی تشنه ی عشق توام مولای من جرعه ای آب فراتم می…
غم دیده زینب - رسول چهارمحالی
غم دیده زینب داغ شقایق های پر پر دیده زینب داغ برادر های بی سر دیده زینب داغ ابوفاضل علمدار رشیدش داغ…
گرمی آغوش/رسول چهارمحالی
گرمی آغوش آب از چشمه ی جوشان لبت می نوشم خواب از گرمی آغوش و تنت می پوشم تا گل عشق تو زدغنچه به جان و تن…
مستی عاشقانه/رسول چهارمحالی
مستی عاشقانه میان هر غزلم یک ترانه جاری شد برای اشک دمادم بهانه جاری شد ترانه های بهاری ، از عاشقی از…
مادر / رسول چهارمحالی
مادر نوشتم شاپرک، مادر فرشته یا ملک ، مادر نوشتم روی قلب خود رفیق بی کلک ، مادر عیار عاشقی هستی تویی…
تفسیر حال خوب /رسول چهارمحالی
تفسیر حال خوب غزل بارانی از عطر گل یاس غزل جادوی ناب ازجنس احساس غزل تفسیر حال خوب مردم غزل می بارداز…
عاقبت رفت/حبیب رضائی رازلیقی
"عاقبت رفت" حالِ بیمار دلم را دیدو رفت آتشی افروخت و خندیدو رفت جاده نا اَمن و پر از گرگ و پلنگ "راه…
شعر نقطه هدایت / حسن مصطفایی دهنوی
« نقطه هدايت » آن نقطه1 كه پوشيده نِـي از سِـر2 الهي دانش برويد ، تا كه نگردد به …
شعر دو راه / حسن مصطفایی دهنوی
« دو راه » بریده باد زبانـی ، که در توانایـی نگوید آن سخن حق ، مگر که …
شعر محرم اسرار / حسن مصطفایی دهنوی
« محرم اسرار » جانا كه فرو مانده ،در اين كار جهاني بايـد به خـدا ، باز گـذاري كه …
شعر وسوس شیطان / حسن مصطفایی دهنوی
« وسوس شيطان » با وسوس شيطان، اگر از حق تو گذشتي در ملك خدا ، بذر نكويي تو نَـكشتي اي بي…
شعر دلاور میدان / حسن مصطفایی دهنوی
« دلاور ميدان » دانشورا ، بـرون بـرو از راه خودسري با خودسري به دانش حق ، پي نمي…
شعر این نکته / حسن مصطفایی دهنوی
« اين نكته » اين نكته کن نشان، حسن از من نشان ببین افعال دست من، سراسر در این جهان ببین افعال …
شعر علم یار / حسن مصطفایی دهنوی
« علم يار » علـم بلند یار ، بیامـد سراغ من پُـر شد زِ علم آن ،سر و دست و دماغ …
شعر فتوح روح / حسن مصطفایی دهنوی
« فتوح روح » ساقي بيا و اين قدحم1، پُـر گلاب كن دور زمان درنگ نـدارد ، شتاب…
شعر لم یزلی / حسن مصطفایی دهنوی
« لم يزلي » خداي لم يزلي را نمي توان ديدن زِ فكر و تجربه كردن،خدا توان ديدن خداي فرد …
شعر صفاهان / حسن مصطفایی دهنوی
« صفاهان » صفاهان 1 با صفا تـر شد ، در ايران صفا بخش و نكوتـر شد در ايران صفاهان شهـر…
یلدا بی حضور پدر/ فاطمه مقیم هنجنی
بعد از تو هر شب در فراقت شام یلدا بود بین من و لبخند هایم بی تو دعوا بود ای عشق شبهای قشنگ کودکی…
امشب غزل سر می رسد/فاطمه مقیم هنجنی
امشب غزل سر می رسد ، خودکار را بردار دیدار می خواهد دلم ، دیوار را بردار حس می کنم دلتنگی ات را ، در غزل…
شعر اوج آسمان / حسن مصطفایی دهنوی
« اوج آسمان » در فرغ1 آسمانيـم ، آيا كجا روانيم رهبر به بايد آنجا ، ما خود كجا …
شعر ساحل ثابت / حسن مصطفایی دهنوی
« ساحل ثابت » ما بـر فراز كوي حقيقت ، رسيده ايم بيهوده نيست ، ما زِ طبيعت بريده…
شعر اصل بشریت / حسن مصطفایی دهنوی
« اصل بشريت » اصل بشریت را که تو خود مایلی اصل تو همان است،تو خود حاملی اصل بشريت به تو …
شعر معرفت حق / حسن مصطفایی دهنوی
« معرفت حق » ما در ره قضا و قدر1 سر نهاده ایم بـر سوختن چو شمع ، به پا ایستاده…
شعر سرو سرکش / حسن مصطفایی دهنوی
« سرو سركش » همّت طلب مي كن بشر،از عالم فرخندگي تا خود رها بتوان كني ،از دِير هر…
شعر فتنه / حسن مصطفایی دهنوی
« فتنه » مُلك آزرده ي ما ، فرد دل آزرده منم چون تو آزرده و پژمرده و افسرده …
شعر سرود سروری / حسن مصطفایی دهنوی
« سرود سروري » سُرود سروري دادن، جرقه هست و خود سوزي زر و زيور در اين دنيا ،بيارد راه …
شعر هم زبان / حسن مصطفایی دهنوی
« هم زبان » سلام اي هم زبان من ،چرا از من كني دوري سلامت مي نمايم من ،به بيماري و رنجوري من…
شعر خود سری / حسن مصطفایی دهنوی
« خودسري » آن خيط1 جان بايد رسد، در خدمت پيغمبري تا آنكه بتواند رها گردد ، زِ خيم2 خودسري اي …
شعر بد مخلوق / حسن مصطفایی دهنوی
« بدِ مخلوق » خدا تو كي بدِ مخلوق خود پسنديدي صلاح كار بشر را ، به بد …
شعر طاوس بی پر / حسن مصطفایی دهنوی
« طاوس بي پَر » در اين زمين ، كافر بر دين مظفري1 داري اميد دين ، به سلامت بِدر…
شعر پادشه خوبان / حسن مصطفایی دهنوی
« پادشه خوبان » آن پادشه خوبان ، بـر جمله و بـر پاکان از امر خودش راندس،بر جمله بشر…
شعر وادی حیرت / حسن مصطفایی دهنوی
« وادي حيرت » خداوندا ، تويي داناتـر از من فزونتـر كن ، تو خود دانايي من من از دانايي …
شعر لباس عید / حسن مصطفایی دهنوی
« لباس عيد » ياور آنکه آرزوی همان دشمنس به من آن دشمنی کند ، نَبُود عاشق آن به من یارب…
شعر حرص گندم / حسن مصطفایی دهنوی
« حرص گندم » بار الها زِ جهانِ گذران كي گذرم من نـخواهم گذرم ،هر چه نكوتر نگرم لذّت …
جهان را چه شد؟ ـ حبیب رضائی رازلیقی
“جهان را چه شد” . خداوند عالم، جهان را چه شد دراین آسمان اَختران را چشد؟ . صدایِ همه ساز ها نی…
شعر گمرهی خلق / حسن مصطفایی دهنوی
« گمرهي خلق » از گمرهي خلق ، چو فرياد كشيدم در راه ديانـت ، قدمي چند دويدم مردم…
شعر حریم کعبه / حسن مصطفایی دهنوی
« حريم كعبه » تا در حریم کعبه ، دمادم دلاوری نتوان به راه کعبه، به مقصد تو پی بری آنجا دلاوری …
شعر الله اکبر - دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
« الله اكبر » ما پيروان قُله ي الله اكبريم با اين شعار،همه در خدمت رهبريم الله اكبر است ، در ايران شعار…
شعر کار صواب – دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
« كار صواب » به هر كار صوابي1 ، رو نهادم همانجا سود خود بر باد دادم به هر راه صوابي ، راه رفتـم در آن ره…
شعر حزب حقیقت – دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
« حزب حقيقت » ما راه كربلاست كه هموار مي كنيم خود را به كربلا چو پرستار مي كنيم ما پيروان خون شهيدان…
شعر مساله – دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
« مسأله » هركه نابودي خود ديد، در اين راه تو بود هستي اش را به تو بسپرد و به درگاه تو بود هركسي يك سركاري…
سبد خرید
×
مشاهده همه نتایج
نتیجهای پیدا نشد