متن شعر
گرمی آغوش
آب از چشمه ی جوشان لبت می نوشم
خواب از گرمی آغوش و تنت می پوشم
تا گل عشق تو زدغنچه به جان و تن من
از لبت آب بقا خورده ام و مدهوشم
گل لبخند تو با بوسه ای از طعم عسل
هر شب وصبح برایم شده چون دمنوشم
عشق تو شعله زده بر همه ی هستی من
شعله ی عشق تورا وقت سحر می نوشم
همه ی عمر تویی ، با همه ی عاشقی ام
همه دم منتظر ، گرمی آن آغوشم
شاعر رسول چهارمحالی(ساقی عطشان)
یک دیدگاه اضافه کنید