متن شعر
در گذران زمان
من گرفتارِ تو
در حرم کوی تو
مست و خرامان، من
از کرم بزم تو
هرچه که آید قبول
شور و حرارت ز تو
آنچه شرور است من
در قلم وصف تو
هرچه نگارم، کم
در طلب عشق تو
ساقی و مطرب، من
از نظر روزگار
عاشقِ دوران، من
هرچه که دارم تو
هر چه ندارم، من
صیاد دلها تویی
آهوی دشتت منم
تور خود جمع کن
آرش مجنون، من.
هیچیک
یک دیدگاه اضافه کنید