• صفحه اول
    • مجله
    • درباره ما
    • تماس با ما
    ثبت اثر / مکان
    ورود یا ثبت نام
    ثبت اثر / مکان
    هنرات

    چند شعر کوتاه / زانا کوردستانی

    • متن شعر
    • نظرات 0
    • prev
    • next
    • پسندیدن
    • گزارش مشکل
    • prev
    • next
    متن شعر

    ▪چند شعر هاشور از زانا کوردستانی

    (۱)
    اشک،،،
    احساس روانی‌ست؛
    -شبیه رود!
    و من،
    با چشم‌های خشکیده
    --دلسنگ!

    (۲)
    پرنده‌ای مغموم
    بر درختِ کنج حیاط
    می‌خواند،،،
    --برای پیراهن‌های آویخته بر طناب!
    امیدوارست
    قلبی درونشان
    در تپش باشد!.

    (۳)
    مانند تاک پیر حیاط
    دلتنگی‌،،،
    ریشه دوانده است؛
    در من!
    ***
    هر چه با داس می‌بُرم
    باز جوانه می‌زند!

    (۴)
    دوست داشتنت؛
    سکوتی‌ست مبهم!
    پنهان در رُزهای سفید
    --لابلای انگشتان لطیف‌ات--
    ای پریزاده!

    (۵)
    آنجا که تو باشی؛
    در بهشت،
    --تخته می‌شود.

    (۶)
    شمعی فروزان،
    در هجوم تندباد
    تن به صلح نداد وُ
    ایستاده شهید شد.

    (۷)
    ضجّه‌ای بی‌امان،
    درونم پا به ماه است!
    نه تاب حمل‌اش هست؛
    نه توان فراغش
    ترسی درونم (گاگله) می‌رود
    --سقط نشود!

    (۸)
    اگرچه از وسعت آغوشت،
    سهمی ندارم؛
    --خوش باش!
    ***
    در این قحطی عشق،،،
    نم نمای اشکی-
    نصیب ما هست!

    (۹)
    [برای مقام معلم]
    و تو بودی که
    نهال فهمیدن را در دلم غرس کردی؛
    آن زمان که نفهم‌ها
    در جهان تنومند شده بودند!

    (۱۰)
    در من بتی بود
    لات،
    منات،،
    عزی!
    من برده‌ی نادانی‌ها بودم؛
    عشق تو یکتا پرستم کرد...

    (۱۱)
    زیر ساطور سلاخ،
    یا به چنگال گرگ گرسنه!
    چه فرق می‌کند: [نوازش]؛
    مرگبار است؛
    برای گوسفند فلک زده!

    (۱۲)
    به زوزه‌های گرگ دل بست؛
    میش بخت برگشته،
    چوپان که لالایی نمی‌دانست!

    #زانا_کوردستانی

    آمار

    Loading

  • هنوز نظری ندارید.
  • یک دیدگاه اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

    برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

    پیشنهاد به شما

    ترجمه‌ی شعرهایی از خالد فاتحی / زانا کوردستانی

    استاد "خالد فاتحی" (بە کُردی: خالید فاتیحی) با نام کامل "خالد ملا عبدالرحمن فاتحی"، شاعر، نویسنده و مترجم…
    • شعر سپید

    خنده ی زیبای تو/ مجید محمدی (تنها)

    در نهانم عشق تو فرمانروایی می کند خنده ی زیبای تو دل را هوایی می کند بر لبم نام تو و در خاطرم یاد…
    • شعر سپید

    چند شعر کوتاه ۳ / زانا کوردستانی

    ● چند شعر هاشور از زانا کوردستانی (۱) انتظاری کشنده رسوخ کرده میان کوچه‌ها... ... آه از نهاد مردمش…
    • شعر سپید

    اشعار هاشور ۵۲ / لیلا طیبی (رها)

    ▪اشعار هاشور ۵۲ لیلا طیبی (۱) مگر چه پیش آمده‌ست؛ که تمام واژه‌ها گم شده‌اند- از دایره‌ی احساسم؟ وقتی…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی 395/ حسن مصطفایی دهنوی

    اين  بذر محبت ،به  من  آمد  كه  بدانم زين  بذر  محبت ،به  جهانـش بنشانم در رهگذرسيل كه بذري  نتوان…
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی202/ حسن مصطفایی دهنوی

    آمد نسيم  آن  گُل  مشكيـن  عذار  دوست آن باد خوش نسيم ،زِ دشت و ديار دوست تا  مـي وزد  به  جان  دلـم…
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی127/ حسن مصطفایی دهنوی

    خـداوندا در اين دنيا نكوكاري كجا   باشد كجا هر آدم جاهل  زِ  بدكاري  جدا  باشد هر آن كار  نكو كردم  و …
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی274/ حسن مصطفایی دهنوی

    از علم  و ادب  ياران  هرطُرفه  كه بر بستم زآن  طرفه  نيكويي  سر  زد هنر  از  دستم آن علم وادب  داران …
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی 350 / حسن مصطفایی دهنوی

    صنعت صوت من از صنع خداوند من  است اينكه تدبير خداي  است ،تفكّر زِ من  است بي جهت نيست كه دارددهنم صوت…
    • دوبیتی

    کلیه حقوق برای هنرات محفوظ است 1404 - 1398

    سبد خرید