• صفحه اول
    • مجله
    • درباره ما
    • تماس با ما
    ثبت اثر / مکان
    ورود یا ثبت نام
    ثبت اثر / مکان
    هنرات

    هوسبازی / حسن مصطفایی دهنوی

    • متن شعر
    • نظرات 0
    • prev
    • next
    • پسندیدن
    • گزارش مشکل
    • prev
    • next
    متن شعر

    « هوسبازي »
    مرد سرکش را ، هوسبازي زن رامش کند
    از هوسبازی شیرین ، زهـر بـر جامش کند
    گر زیادی پیش زن رفت و فزون کرد آن هوس
    پای بندش می نماید ، رو سوی دامش کند
    مرد اگر بسیار با زن ، در هوسرانـی شود
    آن هوسهای زیادی ، سُست اندامش کند
    مرد اگر اهل خِرد باشد ،نمی گردد حریص
    حرص بیجا ، پختگان را همچنان خامش کند
    مرد با تقوا و دانش ، کـی زند حرص زیاد
    اسب حرصش،را بکوبد تا که آرامش کند
    مرد اگر همراه عیش و نوشِ1 زن، بسیار رفت
    باید اول فکر وقت و پول حمامش کند
    مرد هر جایی ، اگر با هر زن هر جایی است
    در میان خلق عالم ، زشت و بد نامش کند
    جمله احکام الهـی، بر حلال است و حرام
    کیفر حکم خدا ، محکوم احکامش کند
    از لبِ شیرین زن ، هر کس بنوشد جرعه ای
    از همان شیرینـی خود زهـر بـر جامش کند
    بهترین معیار آدم ، در مرام پختگی است
    میل عشق زن بُوَد، هر پخته را خامش کند
    کار آدم اولـش ،مثل سرانجامش که نیست
    مرد دانا ، اولـش فکر سرانجامش کند
    هر که در ایام عمرش ، پُـر به زن آلوده شد
    اینچنین فعل غلط ، رسوای ایامش کند
    هر جوان با دست خود،خود را نماید مُحتلم2
    مغز خود را مبتلای ، باد سرسامش3 کند
    خالق عالم به دانا دل ، دهد الهام خود
    مرد دانا دل، حواسـش جمع الهامش کند
    حاجیان در راه کعبه ، بر خدا دارند نظر
    نیک نَـبْود گر نظر، بر خود و احرامش کند
    حالتی از مرد و زن را ،هر کسی با مرد گفت
    لازم آید مرد دانا ، غرق انعامش کند
    این حسن نیک و بدِ خلق جهانی را نوشت
    تا خداوند جهانـی ، بلکه اکرامش4 کند
    ٭٭٭
    1- شادي و ميخوارگي 2- جماع كننده در خواب 3- نوعي بيماري 4- احسان و بخشش
    دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی

    آمار

    Loading

  • هنوز نظری ندارید.
  • یک دیدگاه اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

    برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

    پیشنهاد به شما

    شعر دوبیتی259/ حسن مصطفایی دهنوی

    هر دل دانا كه شد ، آيينه دار  حرف دوست درهمان آيينه مي بيندكه حرف آن نكوست گوييـا  شب   زنده داري   در …
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی239/ حسن مصطفایی دهنوی

    خداي  ما از  آن اول جهان را كرد ايجادش ولي  آدم نبود   آن  روز  خدا  بنهاد بنيادش بني  آدم كجا بودند ،…
    • دوبیتی

    هاشور ۳ / لیلا طیبی

    ▪ سه شعر کوتاه از لیلا طیبی (صحرا)   (۱) شبی ابری‌ست... از میهمانی‌ی ماه دست خالی بر…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی305/ حسن مصطفایی دهنوی

    اي خدا رزق من واين عمركه ازخوان توبود خاك زاري  سـرم   بـر  دَم   ايوان   تو بود جمله آدميان   و …
    • دوبیتی

    اشعار کوتاه ۰۱ / زانا کوردستانی

    اشعار کوتاه زانا کوردستانی (۱) دریا دور بود وُ ماهی، به تنگ کوچک‌اش دل بست. دیگر باور نکرد، --قصه‌ی…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی 408- حسن مصطفایی دهنوی

    در  يَـم   توحيد ، گـر   اسرار    نيست آنهمه   اسـرار   جهان  ، كار   كيست گر  تو بشر  ،كار  خودت  از …
    • دوبیتی

    ترجمه‌ی شعرهایی از شاده علی / زانا کوردستانی

    ▪ ترجمه‌ی چند شعر از شاده علی (شادە عەلی) (۱) شکوفه‌ها هم میوه شدند، و من هنوز، به رد تمام جاده‌ها…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی 352 / حسن مصطفایی دهنوی

    حسن  اين نكته  دانش ،بَـرِ دانـا چه  نكوست هركه اين نكته نداند سرآن همچوكدوست دانش اَر نيست دراين جامعه…
    • دوبیتی

    شعر لباس عید / حسن مصطفایی دهنوی

    « لباس عيد » ياور  آنکه  آرزوی  همان دشمنس  به   من آن  دشمنی  کند ، نَبُود  عاشق   آن    به من یارب…
    • غزل

    کلیه حقوق برای هنرات محفوظ است 1404 - 1398

    سبد خرید