• صفحه اول
    • مجله
    • درباره ما
    • تماس با ما
    ثبت اثر / مکان
    ورود یا ثبت نام
    ثبت اثر / مکان
    هنرات

    فعل نکویی / حسن مصطفایی دهنوی

    • متن شعر
    • نظرات 0
    • prev
    • next
    • پسندیدن
    • گزارش مشکل
    • prev
    • next
    متن شعر

    « فعل نكويي »
    خالق آدميان ، تا كه زِ ما ياد كند
    اين دل خسته ي پُر غم ، زِ غم آزاد كند
    كار آلوده ي ما ،زشت و خرابـست بَرش
    ليكن آن خالق ما ، از كَرَم آباد كند
    تا دراين دير كهن،كار بدست من و توست
    پيچ و تابـش بدهد ، تا يكي استاد كند
    كار نا شايسته ي ما را نـپذيرد برِ خود
    تا بشر كار نكوتر ، زِ خود ايجاد كند
    هر كه عارف بُوَد از گردش اين دهر دني
    دهر در دست نـگيرد ، زِ خدا ياد كند
    پيرِ دانا دل ما گفت: عبادت بُوَد1 اين
    هركه با خُلق خوشش،قلب كسي شاد كند
    داد از آن آدم پُر كينه ي بدكار لجوج
    بر تسلط كه رسد، ظلم چو شدّاد2 كند
    ناتواني كه بُوَد ، بي هنر و درك و شعور
    فرصت اَر3 يافت،دوصد كار چو جلاد كند
    آنكه آن سود و زيانِ همه نـشناخته است
    گر به دستش بـرسد ، بر همه بيداد كند
    هركه از كار عمومي و همه بي خبر است
    از ره بي خبري ، ظلم به افراد كند
    هر كه فرمانده مُلك است، عبادت بُوَدش
    هر چه با فعل نكو ، مملكت آباد كند
    قدر تحسين بُوَدش ، هر بشر از فكر نكو
    رشته ي فكر نكو ، در همه بنياد4 كند
    آفرين باد بر آن فرد ، كه ترسد زِ خدا
    كز ره حكمت حق ، رفع زِ بيداد كند
    قابل فيض الهـي است ، هر آن فرد بشر
    رهبري بـر بشر و جمله ي نوزاد كند
    تا ميسّـر نـشود فيض الهـي نـتوان
    كس خودش وارد بر جلسه ي زُهّاد5 كند
    بهـره از فيض الهـي بـتواند بـبرد
    هر كه از همت خود ، خدمت عُبّاد6 كند
    فيض حق را نـتوان يافت زِ هر بي خردي
    با خرد را به يقين، فيض حق امداد كند
    شاعري فعل نكويي است كه سنجيده شده
    با خِرد را زِ ره شعر خوش ارشاد كند
    حسن از روز ازل ، كار نكويي بـنمود
    تا توانسـت كه بـر كار بد ، ايراد كند
    ٭٭٭
    1- باشد 2- پادشاه ستمگر زمان داود(ع) 3- اگر 4- پايه –ريشه 5- پارسايان 6- عابدان
    دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی

    آمار

    Loading

  • هنوز نظری ندارید.
  • یک دیدگاه اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

    برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

    پیشنهاد به شما

    شعر دوبیتی259/ حسن مصطفایی دهنوی

    هر دل دانا كه شد ، آيينه دار  حرف دوست درهمان آيينه مي بيندكه حرف آن نكوست گوييـا  شب   زنده داري   در …
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی239/ حسن مصطفایی دهنوی

    خداي  ما از  آن اول جهان را كرد ايجادش ولي  آدم نبود   آن  روز  خدا  بنهاد بنيادش بني  آدم كجا بودند ،…
    • دوبیتی

    هاشور ۳ / لیلا طیبی

    ▪ سه شعر کوتاه از لیلا طیبی (صحرا)   (۱) شبی ابری‌ست... از میهمانی‌ی ماه دست خالی بر…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی305/ حسن مصطفایی دهنوی

    اي خدا رزق من واين عمركه ازخوان توبود خاك زاري  سـرم   بـر  دَم   ايوان   تو بود جمله آدميان   و …
    • دوبیتی

    اشعار کوتاه ۰۱ / زانا کوردستانی

    اشعار کوتاه زانا کوردستانی (۱) دریا دور بود وُ ماهی، به تنگ کوچک‌اش دل بست. دیگر باور نکرد، --قصه‌ی…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی 408- حسن مصطفایی دهنوی

    در  يَـم   توحيد ، گـر   اسرار    نيست آنهمه   اسـرار   جهان  ، كار   كيست گر  تو بشر  ،كار  خودت  از …
    • دوبیتی

    ترجمه‌ی شعرهایی از شاده علی / زانا کوردستانی

    ▪ ترجمه‌ی چند شعر از شاده علی (شادە عەلی) (۱) شکوفه‌ها هم میوه شدند، و من هنوز، به رد تمام جاده‌ها…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی 352 / حسن مصطفایی دهنوی

    حسن  اين نكته  دانش ،بَـرِ دانـا چه  نكوست هركه اين نكته نداند سرآن همچوكدوست دانش اَر نيست دراين جامعه…
    • دوبیتی

    شعر لباس عید / حسن مصطفایی دهنوی

    « لباس عيد » ياور  آنکه  آرزوی  همان دشمنس  به   من آن  دشمنی  کند ، نَبُود  عاشق   آن    به من یارب…
    • غزل

    کلیه حقوق برای هنرات محفوظ است 1404 - 1398

    سبد خرید