• صفحه اول
    • مجله
    • درباره ما
    • تماس با ما
    ثبت اثر / مکان
    ورود یا ثبت نام
    ثبت اثر / مکان
    هنرات

    غم عشق / حسن مصطفایی دهنوی

    • متن شعر
    • نظرات 0
    • prev
    • next
    • پسندیدن
    • گزارش مشکل
    • prev
    • next
    متن شعر

    « غم عشق »
    از غم عشق تو هر كس ،كه دلي شاد كند
    آن دل خسته ي خود را، زِ غم آزاد كند
    زهر و قهر تو بـرِ هر دل غمديده رسيد
    آن دل از غم برهاند و خود ارشاد كند
    آهوي آن دل گُم گشته ، به صحرا نرود
    راه كوي تو رَوَد ، رو سوي صيّاد كند
    خاك اين دل اگر ازچشمه فيضت خورد آب
    هر چه ويران شده باشد ،همه آباد كند
    هردل از شوق خودش،حُسن وصال تو بديد
    بر وصالت نرسد ، هر چه كه فرياد كند
    هر دلي را كه بديدم،مدد از لطف تو جست
    ليك اگر لطف تو ، بر همتش امداد كند
    چهچه بلبل و قُمري1 كه خوش آيد به بشر
    نغمه ي2 خوشدلي از سبزي شمشاد كند
    عارفان، دهر دني بر سر صد باد فنا است
    كس چراغي نـتوان،روشن از اين باد كند
    سيل باران فنـا مي بُوَد ، از دهـر دنـي
    در ره سيل فنـا ، خانه كه3 بنياد كند
    ثابت اين دهر ،خداوند كه ايجاد نكرد
    آدمـي كه بـتوان ، ثابتـش ايجاد كند
    زهد و تقوا اگر از راه ريا شد،كه خطاست
    بي بصـر كي عملِ صالح و زُهاد4 كند
    هر كه معناي عبادت نـشناسد چه ثمـر
    كي تواند عمل پاك ، چو عُبّاد كند
    بارالهـا دل من ، همـره فرمان تو شد
    تا كه خدمت نـتوان ، در ره بيداد كند
    بارالهـا دل من ، سر خط فرمان تو جست
    تا كه از خط عذابت ، خودش آزاد كند
    دل خون گشته ي من ، نيتش اول به تو بود
    تا كه از دهـر خطر ديد ،زِ تو ياد كند
    آنكه از علم وكرامات خدا ، بهره بر است
    رهنمايـي خـدا ،بـر همـه بنياد5 كند
    آنچه علم علمـا راه وفـا مـي نـگرد
    رهنمايي بُوَد آن ، هر كه بر افراد كند
    هر كه از بُعد ديانت به خيانت گرويد
    اين خيانـت نـشنيدند ، كه شدّاد كند
    آنچه فكـر عرفـا ، راه خطا مي شمرد
    فكـر بيهوده اگـر طاعت شيّاد6 كند
    آنچه درمذهب رندان به خطا مشهور است
    ظلم و جور است كه حكام زِ جلاد كند
    حسن استاد بشر ، حافظ دل زنده بُوَد
    لازم آمد به بشـر ، خدمت استاد كند
    ٭٭٭
    1 – پرنده خوش آواز 2- آواز 3- چه كسي 4- پرهيزگاران 5- اصل – آغاز 6- حيله باز- رياكار 7- بخشش
    دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی

    آمار

    Loading

  • هنوز نظری ندارید.
  • یک دیدگاه اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

    برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

    پیشنهاد به شما

    شعر دوبیتی259/ حسن مصطفایی دهنوی

    هر دل دانا كه شد ، آيينه دار  حرف دوست درهمان آيينه مي بيندكه حرف آن نكوست گوييـا  شب   زنده داري   در …
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی239/ حسن مصطفایی دهنوی

    خداي  ما از  آن اول جهان را كرد ايجادش ولي  آدم نبود   آن  روز  خدا  بنهاد بنيادش بني  آدم كجا بودند ،…
    • دوبیتی

    هاشور ۳ / لیلا طیبی

    ▪ سه شعر کوتاه از لیلا طیبی (صحرا)   (۱) شبی ابری‌ست... از میهمانی‌ی ماه دست خالی بر…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی305/ حسن مصطفایی دهنوی

    اي خدا رزق من واين عمركه ازخوان توبود خاك زاري  سـرم   بـر  دَم   ايوان   تو بود جمله آدميان   و …
    • دوبیتی

    اشعار کوتاه ۰۱ / زانا کوردستانی

    اشعار کوتاه زانا کوردستانی (۱) دریا دور بود وُ ماهی، به تنگ کوچک‌اش دل بست. دیگر باور نکرد، --قصه‌ی…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی 408- حسن مصطفایی دهنوی

    در  يَـم   توحيد ، گـر   اسرار    نيست آنهمه   اسـرار   جهان  ، كار   كيست گر  تو بشر  ،كار  خودت  از …
    • دوبیتی

    ترجمه‌ی شعرهایی از شاده علی / زانا کوردستانی

    ▪ ترجمه‌ی چند شعر از شاده علی (شادە عەلی) (۱) شکوفه‌ها هم میوه شدند، و من هنوز، به رد تمام جاده‌ها…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی 352 / حسن مصطفایی دهنوی

    حسن  اين نكته  دانش ،بَـرِ دانـا چه  نكوست هركه اين نكته نداند سرآن همچوكدوست دانش اَر نيست دراين جامعه…
    • دوبیتی

    شعر لباس عید / حسن مصطفایی دهنوی

    « لباس عيد » ياور  آنکه  آرزوی  همان دشمنس  به   من آن  دشمنی  کند ، نَبُود  عاشق   آن    به من یارب…
    • غزل

    کلیه حقوق برای هنرات محفوظ است 1404 - 1398

    سبد خرید