متن شعر
« پادشه خوبان »
آن پادشه خوبان ، بـر جمله و بـر پاکان
از امر خودش راندس،بر جمله بشر فرمان
توفیر1 نـمی داند ، فرمانبـری خلقـش
آیات صحیح آورد ، در دایره ی قرآن
پویند بسا خلقـش ، فرمان وِرا2 از جان
تا بلکه بَـرش3 باشنـد فرمانبـر با ایمان
خلقی زِ ازل بودن ، فرمان خدا بردن
بـر ما بـنمودند آن ، فرمانبـری یـزدان
آن مردم بـی ایمان ،از حق نـبرند فرمان
در جهل ابد ماندند،با همرهشان شیطان
فریاد از این مردم ، شیطان صفتنـد اینها
بـر صورت انساننـد ، اما نَـبُوَن4 انسان
اوضاع جهان یکدم ، آرام نـمی گیرد
از جهل همین مردم، وَز5 پیروی شیطان
یاران بـنمائیدم ، آخـر چه رهـی پویم
هر راه که می پویم،ایستاده در آن شیطان
ایمان خودت دریاب، آخر حَسنا6 هشدار
این دشمن یزدانـس ، از آن نـبری فرمان
٭٭٭
1- تفاوت 2- او را 3- پیش او 4- نباشند 5- و از 6- تخلص شاعر
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید