متن شعر
« علم عُقلا »
اي كه بر وِرد1 زبان،صحبت نيكت بُوَدت
نيكي از دست مَده،تا كه سعادت بُوَدت2
پيروي از هوس خلق جهان، گمرهي است
صحبت نيك بشر ، راه سعادت بُوَدت
آنچه از بهر خودت، نيك و بد آيد به نظر
نيكت از بهر بشر خواه،گر ره خدمت بُوَدت
گر تو دلبسته ي نيكان شدي از پندٍ كسي
پند دادن به كسي ، راه سعادت بُوَدت
اي دل آن صحبت پيرانِ جهان ديده شنو
صحبت پيـر جهان ديده ، دلالت بُوَدت
پند از علم، بهر خدا گر بدهي بر ديگران
خالق كل بشـر، راهبر راه سعادت بُوَدت
صحبت از پيرِ خِرد،شد مَثَل ازكشتي نوح(ع)
اندر اين بحر فنا ، كشتي نوحت بُوَدت
يوسفا دلو3 و رَسن4 آمد و وقتت بشناس
اين دليلي است كه از چاه ،نجاتت بُوَدت
اي كه هرگُم شده از صوت وندايي به رهند
من گم گشته تو جويم،كه عنايت بُوَدت
اي دل آن كعبه ي مقصود،كه باشد بنگر
گر زِ فيض ازلش ، بهره و قسمت بُوَدت
اي دليل دل گم گشته، زِ ما دور مشو
چونكه هر گم شده را ،ميل نجات بُوَدت
اي فرو رفته به گرداب بلا ، خود هنري
گر زِ گرداب بلا ، ميل نجاتت بُوَدت
يارب آن كعبه ي مقصود مرا ، خود بنما
گر به خواهان خودت، ميل عنايت بُوَدت
اي كه با صدق و صداقت،به ره كعبه رَوي
صدق وصافي مده از دست ،بشارت بُوَدت
آن همه صحبت قرآن و نصيحت به جهان
گوش كن تا زِ شياطين زمان،نجاتت بُوَدت
راه كبر و هوس و پيروي از نفسِ خودت
بار سختي است،فشارش ره عذابت بُوَدت
اي كه انعام5 طلب ميكني از خلق جهان
بر تو انعام كند خالق و بر سودت بُوَدت
اي حسن پيرو دانش بشو و علم و عمل
تا كه علم عُقلا6 ، باز نصيحت بُوَدت
٭٭٭
1- دعا 2- باشدت 3- سطل 4- طناب 5- نعمت دادن 6- خردمندان
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید