متن شعر
« راستي و كج »
در مرحله اول كه بشر ، جانب حج رفت
آيا چه سبب شد، كه بشر در ره كج رفت
اين كجروي از نسل كدامين بشر آمد
تا اين بشر از راه حقش در ره كج رفت
آيا چه شد آن راه حقيقت ،كه بُد از پيش
امروز چه شد نسل بشر در ره كج رفت
اي نسل بشر نكته ي سنجيده نگه دار
بيچاره شود نسل بشر گر ره كج رفت
آن حاجي با كِبر و غرور است به ره حج
اندر ره كج بود، كجا در ره حج رفت
در محور بگذشتن دنيا ره حج است
در شهرت و دنيا طلبي، محور كج رفت
احرام چه بندي تو به صد عُجب و تكبّر1
با عُجب و تكبّر نتواني تو به حج رفت
احرام حسيني (ع) به ره كعبه قبول است
گر نكته چنين نيست ،يزيدم ره حج رفت
دانا پدري در ره كج ، طفل نَـبُرد است
طفلي چه كند گر پدرش در ره كج رفت
خرچنگ كه در آبـس و همسايه ماهي
ره راست رَوَد ماهي و خرچنگ به كج رفت
تصديق بكن اي بشـر از راستي و كج
از فطرت كج بود، هر آنكس ره كج رفت
در خواب خُماريم2 ، خدايا تو سبب ساز
تا آدم خاكـي نـتواند ره كج رفت
افعال بشـر جمله به بازيچه نـدانيـد
بازيچه نـدارد اگر آدم ره حج رفت
هيهات اگر نفس من امروزه زِ دنياست
با نفس زِ دنيا نـشود جز ره كج رفت
در دايره ي مُلك جهان سير چو كردم
ديدم زِ ازل ، آدمِ اول ره كج رفت
بگريز حسن در ره حج ، از ره عُجبَـت
تا پاي برهنـه بـتواني تو به حج رفت
٭٭٭
1- خودبيني و ناز و كبر 2- خواب آلوده- شراب زده
دیوان اشعار حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید