متن شعر
اي خدا رزق من واين عمركه ازخوان توبود
خاك زاري سـرم بـر دَم ايوان تو بود
جمله آدميان و همه وحـش و طيـور
رزقشـان از اثـر سفره احسان تو بود
٭٭٭
گردش روز و شب از بودن آن نام تو بود
نظم گردش به يقيناً كه زِ اكرام تو بود
نظم آن را خللـي كس نتوان آوردش
نظمش از روز ازل پـرتو انعام تو بود
٭٭٭
گـر گردش اين دايره از همت ما بود
سرتاسر دوران جهـان صحبت ما بود
از چيست كه بر دايره اش صحبت ما نيست
اول كه خـدا بود ، كجا صحبت ما بود
٭٭٭
اين گردش دنيا اگر از رخصت ما بود
با رخصت ما بود ، نه بي رخصت ما بود
ما اول دنيـا كه نـبوديم ، چه بوديـم
دنيـا زِ خدا بود و رخصت زِ خدا بود
٭٭٭
مردم اگر از فيض خـدا بـي خبر هستنـد
بر درگه معبودي حق خيره سر هستنـد
مردم كه نداننـد اثـر فيض خداونـد
بر فيض خداوند جهان كينه ور هستنـد
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید