متن شعر
تا حَسن مردم يك مدرسه نشناخته است
علم و تزوير و رياي خودش آن باخته است
هركه نشناخت خدا را و به هر مدرسه رفت
علم و تزوير و ريا نزد خودش ساخته است
٭٭٭
زِ علـم مدرسـه تا پايگاه علـم خـدا
هزار علـم ديگر مي بُـوَد جـدا به جـدا
فقـان كه آدميـان تا به مدرسه بـرونـد
مؤدي اند به نظام جهـان و مُـلك خـدا
٭٭٭
زِ علـم مدرسـه تا پايگاه حِكمـت حق
هـزار مسأله بايـد نوشت و صـد تُـورق
عجب زِ آدم بي علـم تا به مدرسه رفت
مؤدي است طريق نظام حكمـت حق
٭٭٭
هر كس كه بر اين قافيه گردون كه نگردد
غير از ره رأيش نتوانـد كه بـگردد
دانـا خِـرد آن گفت ، كه از اول دنيـا
دنيـا به هميـن رأي خـدا بوده و گردد
٭٭٭
سلطنت حكم حق شـايق ايمان بُـوَد
حاكم اگر حق نگفت شايق نيران بُـوَد
در ره سيـل فنـا خـانـه نشايـد بنـا
سلطنت غيـر حـق كـار لعينـان بُـوَد
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید