• صفحه اول
    • مجله
    • درباره ما
    • تماس با ما
    ثبت اثر / مکان
    ورود یا ثبت نام
    ثبت اثر / مکان
    هنرات

    شعر دوبیتی268/ حسن مصطفایی دهنوی

    • متن شعر
    • نظرات 0
    • prev
    • next
    • پسندیدن
    • گزارش مشکل
    • prev
    • next
    متن شعر

    در ظلمت  وجهل خود هرگه كه  فرو رفتم

    از عقل  سليم خود  اين نكته به خود گفتم

    گفتم ره  عقلم كو ، هيهات  كه من خوابم

    در  ظلمت و جهل خود  بسيار  چرا  خُفتم

    ٭٭٭

    بيـدار   چو  گرديـدم     بسيـار  بر  آشفتـم

    گرد  سـر  عقلـم  را  با  همّت   خود  رُفتـم

    شوقم كه فزونتر شد  عقلم  به  ظهور   آمد

    چون شاخ گُل سبزي صدغنچه كه بشكفتم

    ٭٭٭

    داراي  خِـرد گشتم  تا عقل من  افزون  شد

    دشت  چمن  سبزم  باغ  گُل  و ريحان شد

    بر  شوق خود افزودم   ، عقلم به فراتر رفت

    محفوظ تـر   آن  باغم  از   آفت  دوران شد

    ٭٭٭

    از  زحمت كارم  ،دلم  آزرد  و كسل   شد

    گم  كرد   سركار   ،  به  ديوانه  مَثـَل  شد

    هر  زحمت   كاري   بكشيدم   همه با هم

    ماننـد   همان   زحمت   زنبور   عسل  شد

    ٭٭٭

    زنبـور   عسل   دور    گياهان   كه   بـتازد

    زحمت     بكشد   تا  عسل   نيك   بسازد

    در  منزل  خود  هر چه  عسل  كرد  ذخيره

    دودش  بـدهند  تا  عسل  از  دست    بـبازد

    ٭٭٭

    نسیم گلشن   حسن مصطفایی دهنوی

    آمار

    Loading

  • هنوز نظری ندارید.
  • یک دیدگاه اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

    برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

    پیشنهاد به شما

    شعر دهر دنی - حسن مصطفایی دهنوی

    « دهر دني » کی   دهر دنی1، در صدد2  سود   من   آمد کی   در صدد    خاطر   بهبود     من    آمد ای …
    • قصیده

    شعر این نکته / حسن مصطفایی دهنوی

    « اين نكته » اين نكته کن نشان، حسن از من نشان ببین افعال دست من، سراسر در این  جهان  ببین افعال …
    • غزل

    سه شعر کوتاه / رها فلاحی

    سه شعر کوتاه از رها فلاحی (۱) زمستان شد زمین سپید پوش، می‌بارد دانه به دانه، -- ستاره! (۲) من…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی245/ حسن مصطفایی دهنوی

    برادر  راه  آدم  به  همين  دين  مبين   است راه  ديگري  نيست  ،  ره  آدمي  اين است هيهات ،  از   اين   …
    • دوبیتی

    شعر با من بمان/مجیدمحمدی(تنها)

    من شکستم تا تو دل را نشکنی، اما چرا می کشانی پای دل را با خودت تا ناکجا   من شکستم بی صدا اما…
    • شعر نو
    • +1 غزل

    طلعت طاهر و برگردان شعرهایی از او / زانا کوردستانی

    طلعت طاهر (تەڵعەت تاهیر) شاعر، نویسنده و مترجم معاصر کورد، در ۱۸ ژانویه‌ی ۱۹۷۱ میلادی در شهر مخمور استان…
    • شعر سپید
    • +1 شعر نو

    اشعار کوردی ۱۴ / زانا کوردستانی

    دو شعر کوردی از زانا کوردستانی (۱) کوردم، ئوی‌ی‌ی کوردم! کورد! دره‌ختی به‌ڕو دەگەڵ هێچ با و…
    • شعر سپید

    شعر قسم/مجیدمحمدی(تنها)

    تو کیستی؟ نه می شود از تو گذشت نه می شود به تو پیوست تو کیستی؟ نه می شود از تو دل کند نه می شود به تو دل…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی 110 / حسن مصطفایی دهنوی

    گر يك نشان بـباشد،در سينه من از دوست واضح به خلق گويد ،تا اين نشانه از  اوست يا  زآن  نشان ندارد ، يا  من …
    • دوبیتی

    کلیه حقوق برای هنرات محفوظ است 1404 - 1398

    سبد خرید