متن شعر
بر من برادر آنكه شعورم غني كنـد
ترك غـرور مردم شُوم دنـي كنـد
آمد نـدا به گوش من اين دَم برادران
نَبـوَد برادر آنكه به من دشمنـي كنـد
٭٭٭
بر من برادر آنكه به من خدمتي كنـد
درموقع غم و اندوه من ، غم خوري كنـد
كي آن برادر است كه بر من ضرر زند
ماننـد گرگ سود مرا بُـردنـي كنـد
٭٭٭
بر من برادر آنكه مـرا رهبري كنـد
نـي در برابرم همه جا خودسري كنـد
كـي مي بـُود برادر من با جفا و جور
بر دشمنان من به بـَرَم ياوري كنـد
٭٭٭
ما كه رهي يافتيم ، درخط پرگار دوست
آن خط پرگار دوست ،شاهد آثار اوست
زنده دلي لازم است ، در بر معبود خود
تا بتواند شود ، شاهد اسرار دوست
٭٭٭
ما نه چنين بي جهت گفته زِ گفتار دوست
هركه چو ما بنگرد ، مي نگرد كار اوست
ماهمه شب تا به صبح خون جگرخورده ايم
تا كه به دل ديده ايم آن خط معيار دوست
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید