متن شعر
هيهات كه خوابست ، چه خواب اين بشرتو
در خواب خـُمار اسـت ، نجـويد اثـر تـو
با رأي و رضاي تو اگر زندگي آموخت
بيـهوده نـمي مـاند ، جـويد خبر تو
٭٭٭
مـا ميــوه خـور نخـل قـد بـارور تو
منعـم شـده از ميـوه ي نيكو شجر تو
در سايه نخل قد سـروات بخوابيــم
شيرين بُـوَد آن ميوه ي شهدين شكر تو
٭٭٭
يارب كه نگردد زِ بشـر آن نظر تو
تا زنـده بمانـد به زميـن اين بشر تو
گر لطف و عنايت زِ تو آيـد به بَـرِ ما
روزي بخوريـم از شجـر با ثمـر تو
٭٭٭
من عاشق شيدا شده ي زلف سـر تو
نوشابه بـنوشم من از آن نيشكـر تو
آن طُـرّه مشكيـن تو را من كه نـديدم
شبنـم بـفشانـد به سـرم ، زلف تـر تو
٭٭٭
اين حاجت من بود به علم و هنـر تو
كوته شده عقلم ، نرسد بر نظـر تو
من پُـر هنر از علم و ادب هرچه فزونـم
يك ذره ندارم ، هنري چون هنـر تو
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید