• صفحه اول
    • مجله
    • درباره ما
    • تماس با ما
    ثبت اثر / مکان
    ورود یا ثبت نام
    ثبت اثر / مکان
    هنرات

    شعر دوبیتی209/ حسن مصطفایی دهنوی

    • متن شعر
    • نظرات 0
    • prev
    • next
    • پسندیدن
    • گزارش مشکل
    • prev
    • next
    متن شعر

    رو به فلك  مـي رويـم ،مـا به تولـي دوست

    رفتــن  مـا همــره صحبـت اعلاي  اوست

    كوشش ما  جملـگي  در  پـي  امـرش  بُـوَد

    كوشش جمع بشــردر پـي  معنــاي اوست

    ٭٭٭

    منم بينا بصـرگردم كه چشمم وا كنم روزي

    بـبينم  در غلط رفتـم  زِ سوداي زر اندوزي

    قناعت پيشه مي سازم كه روزم نيكتر  گردد

    زر و زيور نـمي آرد  برايم  روز   بـهروزي

    ٭٭٭

    هر آن حرف نكو گفتم  برادر گر بيـاموزي

    تـو از حرف نكوي من هنرمندي بياندوزي

    هنـر گر بيشتر داري ، شعورت بيشتر گردد

    شعورت گرفزون شد،شودنامت نكو روزي

    ٭٭٭

    من از دَمـي كـه به عهـد خـدا  كمر بستــم

    خـدا گواه بُـوَد عهد خـود كـه نـشكستــم

    هـزار   صـدمــه  بديــدم  زِ  مـردم    دنيــا

    ولــي  بـه عهـد خداونــد  منتـظـر  هستــم

    ٭٭٭

    داد  از دَمي كه  ضجر جهان  رو به من كند

    اين سر و دست من، به در از  پيراهن  كند

    ضجر جهان ،  هميشه  به من ضربه  مي زند

    تا جاي  پيراهـن   به  بـَرِ  من  كفـن   كند

    ٭٭٭

    نسیم گلشن   حسن مصطفایی دهنوی

    آمار

    Loading

  • هنوز نظری ندارید.
  • یک دیدگاه اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

    برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

    پیشنهاد به شما

    شعر ره حج / حسن مصطفایی دهنوی

    « ره حج » در مرحله اول كه  بشر ، جانب  حج  رفت آيا چه سبب شد،كه دگر  باره به كج رفت با صدق  و صفا ،…
    • قصیده

    شعر دوبیتی 108 / حسن مصطفایی دهنوی

    ساقي بيـا   تـو  جام  مرا ، پُـر   شراب  كُـن بـر من تـو  رهنمايـي  ، شعر  كتاب   كُـن شاعر نكات  نيك  و …
    • دوبیتی

    شعر سرما / شهریار جعفری منصور

    هوا سرد شده از مترسک می گیرد کت کهنه را
    • سایر سبک ها

    پرواز / رسول چهارمحالی

    بعدِ پرواز تنت بی همتا کوچه ها غم زده اند شهرها غرق عزا بلبلان غرق نوا شعرها بی معنا شک و تردید به…
    • شعر سپید

    گرمی آغوش/رسول چهارمحالی

    گرمی آغوش آب از چشمه ی جوشان لبت می نوشم خواب از گرمی آغوش و تنت می پوشم تا گل عشق تو زدغنچه به جان و تن…
    • غزل

    شعر منزلگه یار / حسن مصطفایی دهنوی

    « منزلگه يار » هر که  در  مدت  عمرش ، پي  مِهر دل   نیست بی  دلی  لایق   هر  منزل  و  هر  محفل…
    • قصیده

    غم عشق / حسن مصطفایی دهنوی

    « غم عشق » از غم عشق تو هر كس ،كه دلي شاد كند آن دل خسته ي خود را، زِ …
    • قصیده

    شعر اوج آسمان / حسن مصطفایی دهنوی

    « اوج آسمان » در   فرغ1   آسمانيـم ،  آيا   كجا    روانيم رهبر  به بايد  آنجا ، ما  خود  كجا  …
    • غزل

    شعر دوبیتی 349 / حسن مصطفایی دهنوی

    زِ يك  دل زنده پرسيدم،چرا دنيا رها كردي بگفتا ، بهـر من  دنيـا  اجل  آرَد   به   پيگردي نظام و مُلك…
    • دوبیتی

    کلیه حقوق برای هنرات محفوظ است 1404 - 1398

    سبد خرید