متن شعر
تا كه نجواي علل ازكج رَوي دركارتوست
بيهوده با ديگران آن تهمت و گفتار توست
هر علل از هركجا و هر چه به كارَت بُـوَد
تا نكُـني رفـع آن مـانع كـردار توست
٭٭٭
گر هرعلل از هركسي ،مانع در كار توست
بي ضررش نيست آن ، حتم در آزار توست
جان بــرادر بيـــا رفع عللهـــا كنيـــم
رفع علل همـت پاك من و كـار توست
٭٭٭
عاطفـه آدمـي پاكتـر از كوكـب اســت
رتبه هـر آدم از عاطفه اش محكم اســت
اي حسن با شعـور عاطفـه را كُـن نظــر
عاطفه بهـر بشـر پاكتر از شوكت اســت
٭٭٭
بـي خـبران را بگــو،مـن خبـر آورده ام
از ره مــا و منـــي هـا ، بـه در آورده ام
آدم اگر غـرق به خـود خواهــي اســت
از ره خود خواهـي اش ،من به در آورده ام
٭٭٭
حـرف بصيرت بُـوَد در نظــر آورده ام
صحبت اهـل خِــرد پُــر ثمــر آورده ام
بي خبـران را بگـو حـرف مـرا بشنويــد
حـرف همـه بـي خـرد بـي اثـر آورده ام
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید