متن شعر
شخصـي كه بر حكومت حق آشنا شــود
وجدان دين آن همه پُــر محتوي شــود
رســم حكومـت غلطـي را نگويـد آن
گفتـار آن به خلق جهــان مقتـدا شــود
٭٭٭
هـر كس به اصل حكم خـدا رهنمــا شــود
از مسنــد حكومـت دنيــا جــدا شــود
گـر تكيـه مي كند به حكومت و مسنداش
در نزد امـر و حكم خدايــش گدا شــود
٭٭٭
گــر كافري به امــر خـدا بـي عقيده شـد
حتماً به سـود و لذّت دنيــا رسيــده شـد
در گمرهي جهل و عداوت به ســر بِـبُرد
اما به چشـم خلق ، چنـان نـور ديـده شـد
٭٭٭
هـر كس اگر زِ امـر خـدايش بريـده شـد
بر چشـم گمرهان چـو طلوع سپيده شـد
از هر تقلّبــي و سياســت به كار بُــرد
در نـزد گمرهان به يقيــن برگزيده شـد
٭٭٭
حسن تو هيچ مگو،حرف خود بكن كوتاه
هميشه رو به خدا باش و شب به گريه و آه
كه مردمــان به حقيقت اگر كه پي نبَرند
نـمي شوند زِ حــرف خــدايشان آگاه
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید