متن شعر
در روز رستخيـز ، تجمّل نمي خرنــد
آنجـا غرور و عُجب و تكبّر نمي خرنــد
در روز رستخيـز، نـكو مي خرنـد و بس
در روز رستخيـز ،دو رنگي نمي خرنــد
٭٭٭
خداوندا غلط كردم اگـر گفتـم مسلمانـم
يقينـاً از مسلمانــي و گفتـارم پشيمانـم
به اين ديني كه پابستم و بر آن معتقد هستم
چرا خلقـت زدنـد آتش به پاي دين وايمانم
٭٭٭
از عــدم اين آدمــي اَر ساختيـــش
از خطــر مــرگ نگــه داشتيــــش
چــاره كــه نــتوان بـكـنــد آدمـــي
گــر به ديــار عــدم انداختيـــش
٭٭٭
پند حكيم عين صواب است ، بشنويــد
بر غيــر حكمت است مبادا كه بگرويــد
حكمت به جو تجمّل دنيـا حساب نيست
مهرش ابــد به سينه مبادا كه بسپُريــد
٭٭٭
اين جاحَـسن ،خدمت يزدان كه عزت است
بيرون مرو زِ خدمت يزدان كه ذّلت است
خدمت به راه او كه بـُوَد افتخار ما
عمري به خدمتدش گذراندن شهامت است
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید