متن شعر
عشق جديد ، مستـي و بازيـگري بر آن هست
اين عشـق بـي سعادت ، دين را رُبايد از دست
عشقي كه ناز و نوش است ، مي باشد از هوسها
عشقـي كه بر خـدا هست،بي غش و بي ريا است
٭٭٭
هـركه دل بندد براين دنيا ، كه اين جاويـد نيست
هـر كه عقبـي بــنگرد ،آن هيچـگه ناميــد نيست
هـر كـه دنيـا نــنگرد ، وانــگه به عقبي بــنگرد
در قيامـت روي آن همچــون شب تاريك نيست
٭٭٭
حـدود حرف من بشنـو و دنيـا را مذمـت كُن
فريبـش را مخـورجانــا و خـود را رو به عزّت كن
همـان پيغمبـر آخـر كه مردم را هدايـت كــرد
تو هـم بر خدمـت مـردم كمـر بربند و همّت كن
٭٭٭
بيـا جانـا هدايـت كـن و دنيــا را مذمـّت كـُن
فريبـش مخـور جانــا ، خودت را بهــر عزّت كن
اگر دنيـا فريبـت داد ،بــگردان صورتــت از آن
به سوي حق بكن صورت،برون روحت زِخفت كن
٭٭٭
برادرجان زِ من بشنو ، بر اين مردم تو خدمت كن
هماهنگي بر اين مـردم و خـود را پاك نيّـت كن
هدايت كن به حق مردم ، كه مردم راه حق پوينـد
به هــر ديـو و ددي ديـدي ،بـراي آن شـرارت كن
٭٭٭
نسیم گلشن زنده یاد حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید