• صفحه اول
    • مجله
    • درباره ما
    • تماس با ما
    ثبت اثر / مکان
    ورود یا ثبت نام
    ثبت اثر / مکان
    هنرات

    شعر دوبیتی 429- حسن مصطفایی دهنوی

    • متن شعر
    • نظرات 0
    • prev
    • next
    • پسندیدن
    • گزارش مشکل
    • prev
    • next
    متن شعر

    در تاخت و تاز  زندگي، آسوده كي  بتوان  نشست

    آسوده هركس  مي نشست،سودش برون بردن  زِ دست

    جمع شرارت پيشه گان ،سود  نكويــان  برده انــد

    در اين مــدار  زندگــي آسودگي  نايــد  به دست

    ٭٭٭

    در و ديوار مطبخها، همه اش دود  سياه رنگ  است

    در و ديـوار  منزلها ،تمامـش  نقش   نيرنگ    است

    ز دانايـي   بپرسيدم ،كدامين  رنگ و ها   نيكوست

    بگفتـا  نقش  يك رنگي، اگر خالي  زِ نيرنگ است

    ٭٭٭

    برادر  آن  دو رنگي ها ، اگر  بر آدمـي   ننگ  است

    چرا  اين آدم  از اول به فـكر  زشت   نيرنگ   است

    اگر  آدم  دو رنگي  شد  ، نشايــد   آدمش    گفتن

    من ازجور دورنگي ها ،دلم درعرصه گه  تنگ است

    ٭٭٭

    طاعـت و فرمان  حق ، معصيتّم  ،  هم   زِ مــاست

    جســم  كنـد   معصيت ، روح  به   امــر  خـداست

    روح  اطاعــت  كنــد   ،  جسم  كنــد   معصيـت

    روح  و  بــبينش    به خواب ،  روح  براي  بقاست

    ٭٭٭

    جسم به ظاهر ببين روح به باطن هردوهمين نقش ماست

    گر كه به ظاهـر  يكي است ليك به معني دوتا ست

    اين متحرك يكي اسـت ،جسم  يكي  آدم    اسـت

    جســم  بُوَد  جــرم  خاك،روح زِ خاكي جداست

    ٭٭٭

    نسیم گلشن    زنده یاد حسن مصطفایی دهنوی

    آمار

    Loading

  • هنوز نظری ندارید.
  • یک دیدگاه اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

    برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

    پیشنهاد به شما

    ترجمه‌ی شعرهایی از خالد فاتحی / زانا کوردستانی

    استاد "خالد فاتحی" (بە کُردی: خالید فاتیحی) با نام کامل "خالد ملا عبدالرحمن فاتحی"، شاعر، نویسنده و مترجم…
    • شعر سپید

    خنده ی زیبای تو/ مجید محمدی (تنها)

    در نهانم عشق تو فرمانروایی می کند خنده ی زیبای تو دل را هوایی می کند بر لبم نام تو و در خاطرم یاد…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی 424 - حسن مصطفایی دهنوی

    اولاد بشر  رأي  تو  اينجا  به  كي استي گر ديو  نباشي  ،  زِ  نسل  بشر    استي آدم  به  جنان  بود و…
    • دوبیتی

    اشعار هاشور ۵۲ / لیلا طیبی (رها)

    ▪اشعار هاشور ۵۲ لیلا طیبی (۱) مگر چه پیش آمده‌ست؛ که تمام واژه‌ها گم شده‌اند- از دایره‌ی احساسم؟ وقتی…
    • شعر سپید

    شعر دوبیتی 395/ حسن مصطفایی دهنوی

    اين  بذر محبت ،به  من  آمد  كه  بدانم زين  بذر  محبت ،به  جهانـش بنشانم در رهگذرسيل كه بذري  نتوان…
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی202/ حسن مصطفایی دهنوی

    آمد نسيم  آن  گُل  مشكيـن  عذار  دوست آن باد خوش نسيم ،زِ دشت و ديار دوست تا  مـي وزد  به  جان  دلـم…
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی127/ حسن مصطفایی دهنوی

    خـداوندا در اين دنيا نكوكاري كجا   باشد كجا هر آدم جاهل  زِ  بدكاري  جدا  باشد هر آن كار  نكو كردم  و …
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی274/ حسن مصطفایی دهنوی

    از علم  و ادب  ياران  هرطُرفه  كه بر بستم زآن  طرفه  نيكويي  سر  زد هنر  از  دستم آن علم وادب  داران …
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی 350 / حسن مصطفایی دهنوی

    صنعت صوت من از صنع خداوند من  است اينكه تدبير خداي  است ،تفكّر زِ من  است بي جهت نيست كه دارددهنم صوت…
    • دوبیتی

    کلیه حقوق برای هنرات محفوظ است 1404 - 1398

    سبد خرید