متن شعر
من زِ خـدا باغ جنـان خواستـم
خـود به ره طاعـتش آراستـم
گـر ندهـد باغ جنـان را به من
من چه كنم ، من كه از او خواستـم
٭٭٭
مـا همـه از نسل همـان آدميـم
با بچه شـيطون ،همگـي همـدميـم
در بـچگي مـون به ره معصيـت
چون بچه شيطون ،همگـي مي دويـم
٭٭٭
آدم اگـر فكـر بـر اولاد بـود
كـي به خطا كاري اش آزاد بـود
بـاغ بـهشتي ، كه بـشد خـانه اش
بهـر نگهداري اش استـاد بـود
٭٭٭
آنها كه فكر خانه ي ماهـا نـبودند
در آن بهشت ،طاعت حق كي نمودند
آنجا اگر بودند ،همان جا بوده ايم ما
از آن خطا ، از خانه بيرونشان نمودند
٭٭٭
من آن خدا پرستم ،گر آيد اين زِ دستم
گرراه خودپرستي بر روي خود بـبستم
ره جفا بـبستم ، بر امت محمد(ص)
زِ سركشي بِـرَستم،به راه طاعت هستم
٭٭٭
نسیم گلشن زنده یاد حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید