متن شعر
پيـرو دهقـان نـكوكار بـاش
بـذر نـكويـي به زميـنت بپـاش
آب نـكويـي به زميـنت بـده
تـا بِـبـَري خـرمن آن دانـه هـاش
٭٭٭
پيـرو آن آدم دل زنـده بـاش
از ره طاعـت به خـدا ،بنـده بـاش
هـر چه فـزونتـر بـكنـي زنـدگـي
در ره آن بنـدگـي آمـاده بـاش
٭٭٭
مـا همه گـر باغ جنـان خواستيـم
همـره شـيطان زِ چـه بـرخاستيـم
باغ جنـان در ره رحـمانـي است
مـا زِ هوس هاي درون خواستيـم
٭٭٭
مـا همه گـر باغ جنـان خواستيـم
از ره شـيطان همـه مـي كاستيـم
گر كه خـدا لطف و كرامت كنـد
باغ جنـانش به يقيـن خواستيـم
٭٭٭
با خطـر مـرگ ، اگـر رو بـه روي
كـار نـكوتـر بـنما ، مـو بـه مـوي
هر كه حقوق ديگران خورد و مُـرد
خلق بـر آن مـرده ،نگويـن نكوي
٭٭٭
نسیم گلشن زنده یاد حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید