متن شعر
در يَـم توحيد ، گـر اسرار نيست
آنهمه اسـرار جهان ، كار كيست
گر تو بشر ،كار خودت از خداست
مُـردنت از بهـر تو آزار نيست
٭٭٭
در يَـم توحيد ، سـزاوار نيست
قـدرت حق ،بر تـو ستمـكار نيست
گـر تو بـپويـي ره توحيـد حق
رفتـن آن راه ، كه دشـوار نيست
٭٭٭
آدمـي از حيلـه مكّـار نيست
در يَـم توحيـد به انكار نيست
جملـه گرفتاري اش ،از آدمي است
از يَـم توحيد ، گرفتـار نيست
٭٭٭
لطف خـدا ،بر تـو مگر يار نيست
يا به بَـرَت واضح و بسيـار نيست
واقـف اسـرار حقيـقت بـشو
فكرت اگر ، واقف اسـرار نيست
٭٭٭
آدم بـيچاره ، كه دينـدار نيست
بر خود و بر قوم خودش ، يار نيست
آدم اگـر چاره نـجويد زِ دين
بهتـر از آن ، نقش به ديوار نيست
٭٭٭
نسیم گلشن زنده یاد حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید