متن شعر
چون حكم سليماني ،پايش زِ ركاب افتاد
هر عدل و عدالت بود ،در بستر خواب افتاد
آن حكم سليمان كو، آن عدل وعدالت كو
اهريمن اين دنيـا ، بر خلق عذاب افتاد
٭٭٭
بار الها عدل حق،دراين جهان ايجاد نيست
در تمامـي جهـان ،عدلي زِ حق بنياد نيست
از مسيحيّت بگـو و از مسلمانـي مـگو
حضرت عيسي به داراست و برآن امداد نيست
٭٭٭
ياوران آن حكم حق،درملك ما آزاد نيست
اين كجا آن حكم حق است ، جز بيداد نيست
حكم فـرمايان ،چرا فرمان ناحق مي دهند
حكم فـرمايـي،در آنها بهتر از شــداد نيست
٭٭٭
ياوران زين حكم ناحق،ازكسي فريادنيست
سر به سر اين ملك ما ،ازحكم حق آبادنيست
حكم فرمايان ايران ،حكم غيراز حق كننـد
از چنين حكم غلط ، يك آدمي دلشاد نيست
٭٭٭
اي خدا حكمي مگردرملك ما ايجاد نيست
بهـر ايجـادش مگر از ملتـش امـداد نيست
حاكمان ملك ما،صـد خون ناحق ريختنـد
فطرت خودخواه آنها،كم زِ صد جلاد نيست
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید