متن شعر
عدل هـر عدليه معلوم نشد تا به كجاست
عدل اگرعدل خدانيست همان عدل خطاست
عدل اگـر خواهش افراد همان عدليه است
كي دِگرعدل زِعقل است و زِ فرمان خداست
٭٭٭
در مـحضر ارباب عدالت خبـري نيست
از حقِ حقوقـي و عدالت اثري نيست
آن حق حقوقي كه همان جا شـده غصبـي
آن غصب كه كرده كه جز حيله گري نيست
٭٭٭
در بُعد تاريك جهان ،بنما به دقت يك نگاه
وانگه به دقت كُن نظر،برروشن خورشيدوماه
دقت بكن بالاترش ،بر روشنـاي صبح آن
كآن روشني بخش جهان ،بردقتـت باشدگواه
٭٭٭
عاشـق لـذّت دنيــا، نَـبَرد راه به دوســت
فارغ از لذت دنيــا است ،كه جوينـده اوست
هر كه دلبسته به دنيا است،رهش حق نَــبُوَد
راه حق قسمت آن است،كه دلبسته به دوست
٭٭٭
عاشـق لـذّت دنيــا ،كه هوســباز بُــوَد
كــي توانــد كه در عقبـاش، ســر افراز بـود
هر كه بر لــذت دنيــاي دنــي تكيه كنـد
عقـل در مغــز سرش نيست و غمـّاز بـود
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید