متن شعر
يارب نظري كن ،دل من رو به تو باز است
اين دل به اميد تو رهش،سوي حجاز است
آن كعبه زِ سنگ وگل دوران قديم است
امروزه دلم نقد برت كعبه بساز است
٭٭٭
اين جمع بشر رو به تو در ذكر و نياز است
آه شب و روزش همه جا رو به فراز است
حاجت طلبد آن به ره آرزوي خـود
حاجت كه نبيند،زِ تو در سوز وگداز است
٭٭٭
درخوشدلي مدامست فهمي كه ناتمام است
در پيش فهم دانـا بي اجر و احترام است
بر شوق و ذوق دنيـا مي كوشد از نفهمي
بر خفّت و نفهمي،كي فكـر انتقام است
٭٭٭
آدم اگرنفهم است رسواي خاص وعام است
در نزد فهم دانـا، فاقـد زِ هر مقام است
فهم است و علم و دانش لازم بود بر آدم
وانگـه چنان بزرگان قابل به احترام است
٭٭٭
تا آدمي نفهم است در خوشدلي مدام است
هرگه كه آن بفهمست پايش بِتوي دام است
فهميدن و نـفهمي از آدمي هميـن است
در فهـم آدميزاد، اين آخرين كلام است
٭٭٭
نسیم گلشن حسن مصطفایی دهنوی
یک دیدگاه اضافه کنید