• صفحه اول
    • مجله
    • درباره ما
    • تماس با ما
    ثبت اثر / مکان
    ورود یا ثبت نام
    ثبت اثر / مکان
    هنرات

    شعر حساب خلق / حسن مصطفایی دهنوی

    • متن شعر
    • نظرات 0
    • prev
    • next
    • پسندیدن
    • گزارش مشکل
    • prev
    • next
    متن شعر

    « حساب خلق »

    خدای من،که به هر  لحظه لحظه  یار من است

    طراز  حکم خدا  بر دهان ، شعار من  است

    برادرا   زِ  خرافات  ، دَم    مزن   تو   دیگر

    که  نقد دین  به همین نیّت اعتبار من  است

    اگر  که  دست   من  از  آتشی   نمی سوزد

    طراز خدمت خلقش،بِدست وکار من است

    کسی که بر من و دستم،زبان طعنه1 گشود

    زِ حزب بی خردان است و درکنار من است

    وفا   به   مردم   بی درک  و  بی خِرد   نَبُوَد

    که حزب بیخردان،دور از این دیار من است

    حسن  تو عاجز  این حزب  بی خرد  نشدی

    که دست پُرهنرت،در زمین به کار من است

    ببین  تو قطره ی  آب  زلال  چشمه  و کوه

    بر این مَثَل  خِرد  از علم کوهسار من  است

    اگر  ز حِکمت  حُکمم   سخنوری  کردی

    سخنوری  زبان    تو  ، دستیار    من    است

    طراز  چرخ  کهن را  که شکوه  زآن  داری

    سزای  مردم  بی درک ، نابکار2  من  است

    مخور تو  غصه ی آنها  ، ولی نصیحت کن

    ز حکمتم  سر خلقم  در  اختیار  من  است

    پیمبران    قدیمی   که   حکم   من  گفتنـد

    ببین به روی  زمین  نقش  یادگار من  است

    هر آنچه عالم  و  زاهد  ،  ریاضتی   بکشند

    امید   زِ  همّت   آنها   بر   اعتبار  من  است

    هر آنکه جان و سرش ، در رهم  فدا  بنمود

    کمال همت  آن ، بلکه  افتخار   من   است

    قلندران   حقیقی  که   رو  به   سوی   منند

    غبار  چهره ی آنها ،چو یک غبار من است

    به رستگاری خود هرکسی که معتقد است

    چو امر من  عمل  آورد، رستگار  من  است

    به  ابر رحمت من ،  هرکسی که دل بستس

    صفای  آن   دلش  ، از  ابر  آبدار من  است

    زِ   جویبار  هدایت  ،  دری  که    بگشودم

    هدایت است  ، همان آب جویبار  من است

    حسن دوباره  بگفته ام ، به خلق من تو بگو

    حساب خلق به دفتر در این شمار  من است

    ٭٭٭

    1- سرزنش        2- بدكار- بي دين

    دیوان  اشعار  حسن مصطفایی دهنوی

    آمار

    Loading

  • هنوز نظری ندارید.
  • یک دیدگاه اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

    برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

    پیشنهاد به شما

    شعر ره حج / حسن مصطفایی دهنوی

    « ره حج » در مرحله اول كه  بشر ، جانب  حج  رفت آيا چه سبب شد،كه دگر  باره به كج رفت با صدق  و صفا ،…
    • قصیده

    شعر دوبیتی 108 / حسن مصطفایی دهنوی

    ساقي بيـا   تـو  جام  مرا ، پُـر   شراب  كُـن بـر من تـو  رهنمايـي  ، شعر  كتاب   كُـن شاعر نكات  نيك  و …
    • دوبیتی

    شعر سرما / شهریار جعفری منصور

    هوا سرد شده از مترسک می گیرد کت کهنه را
    • سایر سبک ها

    پرواز / رسول چهارمحالی

    بعدِ پرواز تنت بی همتا کوچه ها غم زده اند شهرها غرق عزا بلبلان غرق نوا شعرها بی معنا شک و تردید به…
    • شعر سپید

    گرمی آغوش/رسول چهارمحالی

    گرمی آغوش آب از چشمه ی جوشان لبت می نوشم خواب از گرمی آغوش و تنت می پوشم تا گل عشق تو زدغنچه به جان و تن…
    • غزل

    شعر منزلگه یار / حسن مصطفایی دهنوی

    « منزلگه يار » هر که  در  مدت  عمرش ، پي  مِهر دل   نیست بی  دلی  لایق   هر  منزل  و  هر  محفل…
    • قصیده

    غم عشق / حسن مصطفایی دهنوی

    « غم عشق » از غم عشق تو هر كس ،كه دلي شاد كند آن دل خسته ي خود را، زِ …
    • قصیده

    شعر اوج آسمان / حسن مصطفایی دهنوی

    « اوج آسمان » در   فرغ1   آسمانيـم ،  آيا   كجا    روانيم رهبر  به بايد  آنجا ، ما  خود  كجا  …
    • غزل

    شعر دوبیتی 349 / حسن مصطفایی دهنوی

    زِ يك  دل زنده پرسيدم،چرا دنيا رها كردي بگفتا ، بهـر من  دنيـا  اجل  آرَد   به   پيگردي نظام و مُلك…
    • دوبیتی

    کلیه حقوق برای هنرات محفوظ است 1404 - 1398

    سبد خرید