• صفحه اول
    • مجله
    • درباره ما
    • تماس با ما
    ثبت اثر / مکان
    ورود یا ثبت نام
    ثبت اثر / مکان
    هنرات

    شعر جاده ی اسلام / حسن مصطفایی دهنوی

    • متن شعر
    • نظرات 0
    • prev
    • next
    • پسندیدن
    • گزارش مشکل
    • prev
    • next
    متن شعر

    « جاده ي اسلام »

    هر  فرد که  در جاده ی  اسلام ،جلو  رفت

    هر سود  جهانش، به همان جاده گرو  رفت

    اسلام   حقیقی   که   بُوَد   ،بحر     عمیقی

    آن  بحر   بزرگس ، نشاید  به  شنو     رفت

    الیاس   در این   بحر ، اگر  رهبر  ما    شد

    ما  هم   بتوانیم  در   این   بحر   جلو  رفت

    هر فرد در این دشت،دهند وعده ی  خرمن

    اول  سر  خرمن  نرود  ، وقت   درو   رفت

    ما  خواب  نرفتیم  ، در  آن  جاده ی  اسلام

    آیا به کجا می رسد آنکس که به خو1 رفت

    با پای خودش،هرکه  برون رفت  از این راه

    دیدیم  دو  پایش  به  دَم  کُند   بخو2  رفت

    هر فرد که  پایش، به ره حق  حرکت  کرد

    از  آتش  اشرار  که  می سوخت  اَلو3  رفت

    فریاد که دنیا ،چقدر  زشت و کثیف  است

    هر چیز نظیفی که در آن بود  که  لُو4 رفت

    در سفره ی  دنیای دنی ، قورمه  پُلو  هست

    هرکس که فریبش خورد  از  نزد  پلو  رفت

    کام  دل  ما     را   نـدهد  ،  گردش    دنیا

    دنیاس که از ما  به  عقب  بود و جلو  رفت

    ای   پیر   دنیای    دنی   ، رو  به عقب  رو

    از  گردش  دنیا  ، عقب   افتاد   جلو   رفت

    این کار من و توست، بر این پُل به خرابی است

    این پل که  خراب است  بِیُفتاد و یِهو   رفت

    هر  کار  سهی5  هِی  که  به  دنیا    بنمودم

    یک  روز  قوی آمد و در آن  به  وِتو    رفت

    جدم ز جنان شد به برون ،خورد  چو گندم

    هرکس به جنان می رود،ازخوردن جو رفت

    این شعرکه گفتس،که توگفتی حسن  امروز

    با عقل تو  بودی ، مگر عقل   تو زِ نو  رفت

    ٭٭٭

    1- خواب      2- پاي بند  اسب و چهارپايان 3- آتش بلند شعله     4-كنايه  از  كثيف شدن      5- درست – راست

    دیوان  اشعار  حسن مصطفایی دهنوی

    آمار

    Loading

  • هنوز نظری ندارید.
  • یک دیدگاه اضافه کنید

    دیدگاهتان را بنویسید · لغو پاسخ

    برای ارسال نظر باید وارد سیستم شوید

    پیشنهاد به شما

    اشعار هاشور ۳۷ / لیلا طیبی (رها)

    اشعار هاشور ۳۷ لیلا طیبی (۱) شکستی مرا، مانند سازِ شکسته‌ام! تعمیر هم بشوم، با دلِ ناکوک چه…
    • شعر سپید

    الهه قاسمی/ کمپین مردان لات

    صبر ایّوب که خدا به ماداد با یاحسین ‌ دردِ هجرانکده ها را برد دردِ دوصد ایوب شمروحرمله و...یک جااااآن…
    • سایر سبک ها

    نجاتم می دهی،امام حسین ع - رسول چهارمحالی

    نجاتم می دهی غرق طوفانم نجاتم می دهی قطره ای آب حیاتم می دهی تشنه ی عشق توام مولای من جرعه ای آب فراتم می…
    • غزل

    شعر آفت خرمن - حسن مصطفایی دهنوی

    « آفت خرمن »         مرگ این  آفت  خرمن ،  زِ چه  از  بهر  من   آمد با  نیروی   محکم  بُد  و  نیرو  شکن  …
    • قصیده

    شعر دوبیتی 407- حسن مصطفایی دهنوی

    آدم    نيكو  سِـيـَر ، از   قوم  و خويـش رو   به   هدايـت   بِـبَرد  ،خلق   پيـش هـر   نفري    خلق    …
    • دوبیتی

    شعر دوبیتی277/ حسن مصطفایی دهنوی

    جانا  ديگر  چه  مي طلبـي  از  نـعيم   دهـر خوردي  نعيم  دهـر   فراوان  زِ    آب   بحر انعام  دهـر   اي …
    • دوبیتی

    ترجمه‌ی شعرهایی از شاده علی / زانا کوردستانی

    ▪ ترجمه‌ی چند شعر از شاده علی (شادە عەلی) (۱) شکوفه‌ها هم میوه شدند، و من هنوز، به رد تمام جاده‌ها…
    • شعر سپید

    ترجمه‌ی شعرهایی از هیوا قادر / زانا کوردستانی

    استاد "هیوا قادر"، شاعر، رمان‌نویس و مترجم نامدار کُرد، زاده‌ی ۲۶ ژانویه‌ی ۱۹۶۶ میلادی، در محله‌ی چهارباع شهر…
    • شعر سپید

    هم نفس/نجیبه محمدی

    به نفس نفس افتاده ام ای هم نفس دریاب این لحظه ی واقعه ام را ! برفی که بر سرم نشست از زمستان…
    • شعر نو

    کلیه حقوق برای هنرات محفوظ است 1404 - 1398

    سبد خرید